کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خوض کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خوض کردن
لغتنامه دهخدا
خوض کردن . [ خ َ / خُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) تعمق کردن . غوررسی کردن : ز آنکه پیوسته ست هر لوله بحوض خوض کن در معنی این حرف خوض . مولوی .معاندان بحسد در حق وی خوضی کرده اند. (گلستان ).- خوض کردن در سخن ؛ تعمق در معنی حرفی و کلامی کردن . رجوع به خوض شو...
-
واژههای مشابه
-
خَوْضٍ
فرهنگ واژگان قرآن
داخل شدن در سخن باطل
-
خوض الثعلب
لغتنامه دهخدا
خوض الثعلب . [ خ َ ضُث ْث َ ل َ ] (اِخ ) موضعی است ورای هجر. (منتهی الارب ).
-
خوض نمودن
واژهنامه آزاد
فرو رفتن
-
جستوجو در متن
-
تعاطی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تبادل، ردوبدل، مبادله ۲. خوض کردن، شور کردن، مشورت کردن ۳. دادوستد ۴. عطا ۵. فراگیری
-
تعاطی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'āti ۱. با یکدیگر در امری خوض و مشورت کردن.۲. به کاری پرداختن.۳. چیزی به هم دادن؛ دادوستد کردن.
-
خَاضُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
فرو رفتند (از کلمه خوض به معناي دخول در سخن باطل همچنين خوض عبارت است از ورود در آب و عبور کردن در آن ، ولي به طور استعاره در ورود در امور و کارها نيزاستعمال ميشود ، و بيشتر مواردي که در قرآن استعمال شده در مورد اموري است که شروع در آن مذموم است)
-
يَخُوضُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که باهم سخنان بيهوده بگويند (از کلمه خوض به معناي دخول در سخن باطل همچنين خوض عبارت است از ورود در آب و عبور کردن در آن ، ولي به طور استعاره در ورود در امور و کارها نيزاستعمال ميشود ، و بيشتر مواردي که در قرآن استعمال شده در مورد اموري است که شروع د...
-
يَخُوضُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
باهم سخنان بيهوده مي گويند (از کلمه خوض به معناي دخول در سخن باطل همچنين خوض عبارت است از ورود در آب و عبور کردن در آن ، ولي به طور استعاره در ورود در امور و کارها نيزاستعمال ميشود ، و بيشتر مواردي که در قرآن استعمال شده در مورد اموري است که شروع در...
-
تخوض
لغتنامه دهخدا
تخوض . [ ت َ خ َوْ وُ ] (ع مص ) به تکلف خوض کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد).
-
ارجاف
لغتنامه دهخدا
ارجاف . [ اِ ] (ع مص ) خبرهای دروغ افکندن . (تاج المصادر بیهقی ).. خبرهای نادرست گفتن . هو انداختن . سخنان دروغ گفتن . خوض کردن در خبرهای فتنه و مانند آن . (منتهی الارب ). خبر بد گفتن : پشت بغزنی و هندوستان کردن ناصوابست وز دگر سو به ارجاف خبر افتاد ...
-
تخویض
لغتنامه دهخدا
تخویض . [ ت َخ ْ ] (ع مص ) بسیار در چیزی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). خوض کردن . (زوزنی ). || درآمدن به آب . (از منتهی الارب ). درآمدن در آب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داخل شدن در آب . (المنجد) (اقرب الموارد).
-
تعاطی
لغتنامه دهخدا
تعاطی . [ ت َ ] (ع مص ) بدست گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گرفتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تناول . (اقرب الموارد). || بناحق گرفتن چیزی را. || همدیگر نبرد کردن در گرفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ...