کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خورشید گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چشمه ٔ خورشید
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ خورشید. [ چ َ / چ ِ م َ /م ِ ی ِ خوَرْ / خُر ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ) قرص خورشید. قرص خور. عین الشمس . قرص آفتاب : آنگه گر نیم شب درش بگشائی چشمه ٔ خورشید را ببینی تابان . رودکی .از دو رخ تو نور برد چشمه ٔ خورشیدوز دو لب تو طعم برد چشمه ٔ ...
-
طلوع خورشید
دیکشنری فارسی به عربی
شروق الشمس
-
نور خورشید
دیکشنری فارسی به عربی
نور الشمس
-
گاز خورشید
دیکشنری فارسی به عربی
هليوم
-
طلوع خورشید
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: sorxi-ye oxtow طاری: sohb-e zü/ niš-e oxdov طامه ای: niš-e oxdow طرقی: saroxdow /qors-e sobh کشه ای: sepida نطنزی: allatolu
-
لعاب خورشید
دیکشنری فارسی به عربی
خيط رقيق
-
تلسکوپ قرص خورشید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] ← تلسکوپ قرصی
-
جبه ٔ خورشید و ماه
لغتنامه دهخدا
جبه ٔ خورشید و ماه . [ ج ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ خوَرْ / خُرْ دُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روز و شب است که لیل و نهار باشد. (برهان ) (آنندراج ). یعنی شب و روز. (شرفنامه ٔ منیری ).
-
شیر و خورشید سرخ
لغتنامه دهخدا
شیر و خورشید سرخ . [ رُ خوَرْ / خُرْ دِ س ُ ](اِخ ) سازمانی خیریه در ایران قبل از انقلاب اسلامی ، وابسته به صلیب سرخ جهانی که بجای علامت صلیب نشان شیر و خورشید ایران را برگزیده بود. شیر و خورشید سرخ ایران که بر طبق مقررات بین المللی مربوط به مؤسسات ...
-
شیر و خورشید
لغتنامه دهخدا
شیر و خورشید. [ رُ خوَرْ / خُرْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نشان سابق دولت ایران . علامت ایران در قبل از انقلاب اسلامی . شکلی مرکب از شیری که در پنجه ٔ راست شمشیری دارد و بر پشت او آفتاب می درخشد، و آن شعار و نشان رسمی دولت ایران بوده است . (فرهنگ فارس...
-
ابوبکربن محمدبن خورشید
لغتنامه دهخدا
ابوبکربن محمدبن خورشید. [ اَ بو ب َ رِ ن ِ م ُح َم ْ م َ دِ ن ِ خوَرْ / خُرْ ] (اِخ ) جد اعلای اتابکان لر کوچک . پسر او شجاع الدین خورشید اولین اتابک این سلسله است که در اواخر قرن ششم هجری استقلال یافت .
-
انعکاس نور خورشید
دیکشنری فارسی به عربی
نور الشمس
-
شیر و خورشید
فرهنگ گنجواژه
علامت ایرانیان از ایام باستان.
-
ذره و خورشید
فرهنگ گنجواژه
ذره و آفتاب، اتم وستاره.
-
خورشید و مه
فرهنگ گنجواژه
مهر و مه.