کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودجوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خودجوش
واژهنامه آزاد
این تعبیر در موردی به کار می رود که شخصی یا گروهی از سر خیرخواهی و دلسوزی و بدون اینکه منتظر دستور یا اشاره کسی باشند، کار نیک و مفیدی را انجام دهند. این گونه کارها معمولاً بدون توقع پاداش مادی و از روی وظیفه شناسی و بیداری وجدان صورت می گیرد.
-
جستوجو در متن
-
سماور
لغتنامه دهخدا
سماور. [ س َ وَ ] (روسی ، اِ) یک قسم ابزاری فلزی جهت جوش آوردن آب که آتش خانه را در میانش قرار داده اند.(ناظم الاطباء). خودجوش . آلتی فلزی که در درون آن خانه ای تعبیه شده و برای جوش آوردن آن جهت چای و غیره بکار رود. در بالای آن قوری چای را جای دهند ت...
-
جوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) juš ۱. (پزشکی) ضایعۀ پوستی به شکل دانههای ریز که از التهاب غدههای چربی پوست ناشی میشود.۲. (اسم مصدر) بههمبرآمدگی؛ اتصال؛ پیوند.۳. (صفت) در حال جوشیدن: آب جوش.۴. (اسم مصدر) [مجاز] هیجان؛ گرمی؛ جوشش.۵. (بن مضارعِ جوشیدن) = جوشیدن۶. جوشنده (د...