کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خنوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خنوس
/xonus/
معنی
پنهان و غایب شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خنوس
لغتنامه دهخدا
خنوس . [ خ ِن ْ ن َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ).
-
خنوس
لغتنامه دهخدا
خنوس . [ خ ُ ](ع مص ) سپس ماندن از کسی . خنس . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || سپس کردن کس را. خنس . || گرفتن نر انگشت را. خنس . || غایب کردن کسی را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). خ...
-
خنوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] xonus پنهان و غایب شدن.
-
واژههای همآوا
-
خنوص
لغتنامه دهخدا
خنوص . [ خ ِن ْ ن َ ] (ع اِ) خوک بچه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (ازلسان العرب ). ج ، خنانیص . || ریزه از هر چیزی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
جستوجو در متن
-
خَنَّاسِ
فرهنگ واژگان قرآن
آن چیز یا کسی که مرتب آشکار و پنهان می شود ( صيغه مبالغه از مصدر خنوس است که به معناي اختفاي بعد از ظهور است )
-
خُنَّسِ
فرهنگ واژگان قرآن
آن چیز یا کسی که آشکار و پنهان می شود ( جمع خانس از مصدر خنوس است که به معناي اختفاي بعد از ظهور است )
-
بازپس شدن
لغتنامه دهخدا
بازپس شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عقب نشستن . بدنبال رفتن . پس رفتن . عقب رفتن . سپس ماندن . خُنوس . (ترجمان القرآن ) (دهار) (منتهی الارب ). تأخر. (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) : نیاطوس چون دید بنداخت نان از آشفتگی بازپس شد ز خوان . فردوسی .با...
-
ملازگرد
لغتنامه دهخدا
ملازگرد. [ م َ گ ِ ] (اِخ ) ثغری است [ به ارمینیه ] بر روی رومیان و مردمانی جنگی و جایی با نعمت . (حدود العالم ). ملاذجرد. ملازگرد. نام شهری در ارمنستان که بنای آن از سنگ سیاه می باشد و در آن درخت نیست . (ناظم الاطباء). منازجرد. شهری است نزدیک نشوی (...
-
پنهان شدن
لغتنامه دهخدا
پنهان شدن . [ پ َ/ پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اختفاء. اکتتام . جبوء. جباء. اختباء. انِّماس . (منتهی الارب ). مخفی شدن . پوشیده شدن . استخفاء. اجتنان . تذعلب . اکتنان . ضب ء. ضبوء. (منتهی الارب ) (صراح ). استسرار. (زوزنی ) (منتهی الارب ). اذلیلاء. (منتهی...
-
پنهان
لغتنامه دهخدا
پنهان . [ پ َ / پ ِ ] (ص ، ق ) مخفی . پوشیده . راز. نهان . خافی . خافیة.خفاء.خفی ّ. مُدَغمر. خفوة. دفینة. مستور. باطن . نهفته . دفین . مدفون . مُدَخِمس . (منتهی الارب ). مَخبوّ. مُختفی . نامرئی . متواری . مکتوم . کتیم . در خِفاء. در خُفیه . در سرّ. س...
-
شیر
لغتنامه دهخدا
شیر. (اِ) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ژیان ، شرزه ، چیره خران ، برق چنگال از صفات اوست . (آنندراج ). پستانداری عظیم الجثه و قوی از...