کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خموشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خموشی
مترادف و متضاد
سکوت، سکون، صمت، ناگویایی ≠ گویایی
دیکشنری
hush, muteness, reticence, still, taciturnity
-
جستوجوی دقیق
-
خموشی
واژگان مترادف و متضاد
سکوت، سکون، صمت، ناگویایی ≠ گویایی
-
quiescence
خموشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] غیرفعال باقی ماندن بذر یا جوانه به علت عوامل بیرونی
-
خموشی
لغتنامه دهخدا
خموشی . [ خ َ ] (حامص ) سکوت . صموت . خاموشی . (یادداشت بخط مؤلف ) : که هر مرغ را هم خموشی نکوست . فردوسی .تا نشسته بر در دانش رصدداران جهل در بیابان خموشی کاروان آورده ام . خاقانی .بگفتن با پرستاران چه کوشی سیاست باید اینجا یاخموشی . نظامی .اگر گوش...
-
خموشی
دیکشنری فارسی به عربی
صمة
-
جستوجو در متن
-
سکوت و بهت
فرهنگ گنجواژه
خموشی.
-
صمت
واژگان مترادف و متضاد
خاموشی، خموشی، سکوت ≠ گویایی
-
quiescence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خستگی، خاموشی، سکون، جزم، بی حرکتی، خموشی
-
ساکت شدن
واژگان مترادف و متضاد
آرام شدن، آرمیدن، آسودن، خاموش شدن، خموشی گزیدن، آرام گرفتن
-
استنصات
لغتنامه دهخدا
استنصات . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) طلب خموشی و سکوت کردن .
-
silences
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سکوت، خاموشی، خموشی، ارامش، ساکت کردن، خاموش کردن، ارام کردن، خفه کردن
-
خاموشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. خموشی، سکوت، صمت ≠ شلوغی ۲. گویایی ۳. اطفا ۴. تاریکی ≠ روشنایی، روشنی
-
سکوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. خاموشی، خموشی، صمت ≠ هیاهو، غوغا، جاروجنجال ۲. آرامش، سکون ۳. خاموش ماندن، خاموش شدن، دمفروبستن
-
بیزبانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. الکنی، گنگی، لالی ۲. خموشی، سکوت ≠ گویایی ۳. خجولی، ۴. بیعرضگی
-
لعل فروشی
لغتنامه دهخدا
لعل فروشی . [ ل َ ] (حامص ) گوهرفروشی . جوهرفروشی : کنون لعل و گوهرفروشی کندخرد کی در این ره خموشی کند.نظامی .