کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلوقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلوقة
لغتنامه دهخدا
خلوقة. [ خ ُ ق َ ] (ع مص ) کهنه شدن جامه . (منتهی الارب ). منه : خلق خلقاً و خلوقةً رجوع به بخلق شود. || (ع اِمص ) ملاست . نرمی . || تابانی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
-
جستوجو در متن
-
تابانی
لغتنامه دهخدا
تابانی . (حامص ) (از: تابان ) درخشانی . (آنندراج ). ملاسة. خلوقه . خلاقه . خلقه . دفص . (منتهی الارب ). تلألؤ : لعل را زآن هست گنج مقتبس سنگ را گرمی و تابانی وبس . مولوی .|| لغزندگی . نسوئی .
-
اخلق
لغتنامه دهخدا
اخلق . [ اَ ل َ ] (ع ص ) خوش خلق . || فقیر. || هموار. ساده و همواره . املس . نسوکرده . (زوزنی ): حجر اخلق ؛ سنگ املس . || مصمت . || (ن تف ) نعت تفضیلی از خلیق . سزاوارتر. اجدر. احری . اولی . اَقمن . الیق . بسزاتر. برازنده تر. برازاتر. درخورتر. زیباتر...
-
ذوالیمینین
لغتنامه دهخدا
ذوالیمینین . [ ذُل ْ ی َ ن َ ] (اِخ ) لقبی است که مأمون بطاهر داد، از آن روی که در جنگ با علی بن عیسی شمشیر به هر دو دست بگرفت و بزد بر سر و خودش و سر بدونیم کرد. و محمدبن جریر طبری رحمة اﷲ علیه ایدون گوید... مأمون نامه کرد بتازی و بخط خویش توقیع ز...