کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خدمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خدمه
/xadame/
معنی
۱. = خادم
۲. مجموع کارکنان یک وسیله، مکان، یا ماشین: خدمهٴ مسجد، خدمهٴ هواپیما، خدمهٴ هتل.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خادمان، خدام، خدمتکاران
دیکشنری
crew
-
جستوجوی دقیق
-
خدمه
واژگان مترادف و متضاد
خادمان، خدام، خدمتکاران
-
خدمه
فرهنگ فارسی معین
(خَ دَ مِ) [ ع . خدمة ] (اِ. ص .) جِ خادم ؛ خدمتکار.
-
خدمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خدمَة، جمع خادم] xadame ۱. = خادم۲. مجموع کارکنان یک وسیله، مکان، یا ماشین: خدمهٴ مسجد، خدمهٴ هواپیما، خدمهٴ هتل.
-
واژههای مشابه
-
خدمة
لغتنامه دهخدا
خدمة. [ خ َ دَ م َ ] (ع اِ)دوال سطبر تافته شده مانند حلقه ای بر خردگاه شتر بسته پاافزار وی را بدان محکم کنند. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ) (از معجم الوسیط). || پای برنجن .(منتهی الارب ). پای برنجن ...
-
خدمة
لغتنامه دهخدا
خدمة. [ خ َ م َ ] (ع اِ) ساعت از شب واز روز. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از قاموس ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
خدمة
لغتنامه دهخدا
خدمة. [ خ ِ / خ َ م َ] (ع مص ) خدمت نمودن . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از قاموس ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از معجم الوسیط). چاکری کردن کسی را. در نزد طبیبان بر دو قسم خدمة است : 1 - خدمة مهیئه . 2 - خدمة مؤدیة.1 - خدمة مهیئه : غایت ...
-
خدمة
لغتنامه دهخدا
خدمة. [ خ ِ م َ ] (ع اِ) دوال . (منتهی الارب ) (از قاموس ) (از تاج العروس )(از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (از البستان ).
-
خدمة
لغتنامه دهخدا
خدمة. [ خ ُ م َ ] (ع اِ) سپیدی ساق گوسپند و بز کوهی و سپیدی در سیاهی وسیاهی در سپیدی ساق آنها نزدیک خردگاه . (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از قاموس ) (از تاج العروس ).
-
crew ratio
نسبت خدمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نسبت تعداد مجاز خدمۀ پرواز به تعداد هواگَردهای آماده
-
crew list
فهرست خدمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فهرستی شامل نام کامل و ملیت و شمارۀ گذرنامه و شناسنامۀ دریانوردی و سِمَت و سن کارکنان شناور که فرماندهِ شناور تهیه میکند
-
barratry
جُرم خدمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عملی که خدمه و فرمانده کشتی بدون اجازه یا اطلاع صاحب یا صاحبان کشتی انجام میدهند و موجب آسیب رسیدن به کشتی یا بار آن میشود
-
flight crew
خدمۀ پرواز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] گروه گواهینامهدار اتاقک خلبان که مسئولیت اصلی عملیات پروازی هواگَرد را بر عهده دارند
-
ground crew
خدمۀ زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] کارکنان امور خدماتی و تعمیر و نگهداری هواگَردهای مستقر در ایستگاهها
-
deadhead crew
خدمۀ غیرموظف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خدمهای که بهعنوان مسافر در پرواز حضور داشته و وظیفه و مسئولیتی در حین آن پرواز بر عهده نداشته باشند