کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خبز مبرود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خبز مبرود
لغتنامه دهخدا
خبز مبرود. [ خ ُ زِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نان که بر آن آب ریخته باشند.
-
واژههای مشابه
-
ام خبز
لغتنامه دهخدا
ام خبز. [ اُم ْ م ِ خ ُ ] (اِخ ) دهی است به طائف . (منتهی الارب ).
-
خبز رومی
لغتنامه دهخدا
خبز رومی . [ خ ُ زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بقسماط. بقسمات . کعک . بشماط. بسماط . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
مبرود
لغتنامه دهخدا
مبرود. [ م َ ] (ع ص ) ماءمبرود، آب سرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آن که سردی بر مزاج او غلبه دارد. ج ، مبرودین . آن که سردیش کرده باشد. مقابل محرور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || خبز مبرود؛ نان که بر آن آب ریخته باشند. (منتهی الا...