کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکه زغال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خاکه فیروزه
لغتنامه دهخدا
خاکه فیروزه . [ ک َ / ک ِ زَ / زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از کان جواهر چیزی که درشت و بزرگ برآید از آن نگین انگشتر و غیره سازند و آنچه ریزه و خرد است آن را خاکه گویند. (آنندراج ) : خاک چون خاکه ٔ فیروزه درآید بنظربس که گردید زمین سبزه چو فیروزه نگ...
-
خاکه قند
لغتنامه دهخدا
خاکه قند. [ ک َ/ ک ِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ قند. ریزه های قند که پس از شکستن قطعات بزرگ قند بدست می آید.
-
خاکه مروارید
لغتنامه دهخدا
خاکه مروارید. [ ک َ / ک ِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده مروارید. ریزه مروارید. مروارید ریز و کوچک .
-
خاکه مومیائی
لغتنامه دهخدا
خاکه مومیائی . [ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چیزی است مثل خاک و از کان مومیائی بدست می آید و نهایت بدبو باشد. (آنندراج ) : خاکه ٔ کان مومیائی و سرب بوی آروغ امتلای وتر.اشرف (از آنندراج ).
-
streak plate
صفحۀ رنگ خاکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] قطعهای چینی بدون لعاب که در کانیشناسی از آن برای گرفتن رنگ خاکۀ کانی استفاده میشود
-
خاکه لیوه کردن
لغتنامه دهخدا
خاکه لیوه کردن . [ ک َ / ک ِ ل َ وَ / وِ ک َ دَ] (مص مرکب ) مراغه کردن . رجوع به مراغه کردن شود.
-
جستوجو در متن
-
خاک زغال
لغتنامه دهخدا
خاک زغال . [ ک ِ زُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به خاکه زغال شود.
-
ember
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرمز، اخگر، خاکه زغال نیمسوز، خاکستر گرم، خاکستر اتشفشانی
-
duff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوو، سبزی های فاسد جنگل، خمیر، خاکه زغال سنگ، تغییر علامت، سرقت گوسفند کردن
-
جمرة
دیکشنری عربی به فارسی
ياقوت اتشي , لعلي که تراش محدب داشته باشد , کفگيرک , دمل بزرگ , رنگ نارنجي مايل به قرمز , زغال نيم سوز , خاکستر , خاکستر کردن , خاکه زغال نيمسوز , اخگر , خاکستر گرم (بيشتر در جمع)
-
گرته برداری
فرهنگ فارسی معین
(گَ تِ. بَ) (حامص .) 1 - طراحی چیزی به کمک گرده (یا خاکه ) زغال و غیره . 2 - یکی از شیوه های ترجمه . 3 - عمل تقلید یا نسخه برداری از یک تصویر یا طرح .
-
گنداله
لغتنامه دهخدا
گنداله . [ گ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ) در تکلم مردم قزوین ، خاکه ٔ زغال خیسانده و قالب کرده که درزمستان زیر کرسی سوزانده می شود. (از فرهنگ نظام ).
-
مویزه
لغتنامه دهخدا
مویزه . [ م َ زَ / زِ ] (اِ) یک نوع گیاهی . (ناظم الاطباء). حمره . (دهار). نوعی از گیاه باشد که مانند عشقه بر درخت پیچد. (برهان ) مویژه . || زغال سنگ ریز میان خاکه و کلوخه . (یادداشت مؤلف ).
-
گرده برداشتن
لغتنامه دهخدا
گرده برداشتن . [ گ َ دَ / دِ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) طراحی کردن .نوعی عکس برداری با خاکه ٔ زغال و جز آن : شد غبارآلوده خط روی چون گلنار توحسن گویی گرده برمیدارد از رخسار تو. سعید اشرف (از آنندراج ).[ گر ] از خاک مانی قلم داشتی (؟) ز دشت نجف گرده برداشتی...
-
کلوخه
لغتنامه دهخدا
کلوخه . [ ک ُ خ َ / خ ِ ] (اِ) هر چیز که بشکل و هیئت کلوخ باشد، قند کلوخه . (فرهنگ فارسی معین ). چیزی چون کلوخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- زغال سنگ کلوخه ؛ قطعات درشت زغال سنگ . مقابل خاکه و سرندی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- قند کلوخه ؛ پار...