کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکشیر مزاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاکشیر مزاج
لهجه و گویش تهرانی
کسی که با همه سلوک داشته ، زیبا پسند و نظر باز،ملایم و سازگار
-
واژههای مشابه
-
نبات داغ خاکشیر
لغتنامه دهخدا
نبات داغ خاکشیر. [ ن َ غ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نبات داغی که دانه های خاکشیر درآن ریزند و بیشتر هنگام دل درد به کودکان خورانند.
-
خورد خاکشیر،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
خرد و متلاشی کردن
-
خاکشیر و نبات
فرهنگ گنجواژه
نوشیدنی سنتی و داروئی.
-
خرد و خاکشیر
فرهنگ گنجواژه
خُرد شده.
-
واژههای همآوا
-
خاکشیرمزاج
واژگان مترادف و متضاد
سازگار، ملایمطبع
-
خاکشیرمزاج
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) 1 - سازگار با خلق های گوناگون . 2 - (کن .) بچه باز.
-
خاکشیرمزاج
لغتنامه دهخدا
خاکشیرمزاج . [ م ِ ] (ص مرکب ) سازگار. موافق شونده با هر پیش آمد. خاکشی مزاج .
-
خاکشیرمزاج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [عامیانه، مجاز] xāk[e]širme(a)zāj کسی که با همه کس سازگاری داشته باشد و با هر خوی و خصلتی بسازد.
-
جستوجو در متن
-
خاکشی
لغتنامه دهخدا
خاکشی . (اِ) خاکشو که عربان بزرالخمخم خوانند و علف آن را به شتر دهند. (برهان قاطع). نام داروئی که بنام خوب گلان شهرت دارد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خُبَّه (به لغت اصفهانیان ). گیاهی است که دانه های آن قرمز و لعاب بسیار دارد و بیشتر در ایران جنس سیس...