کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاطرنواز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاطرنواز
/xāternavāz/
معنی
دلنواز؛ دلکش: ◻︎ جوابی چنین خوب و خاطرنواز / به قاصد سپردند تا برد باز (نظامی۵: ۹۳۸).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاطرنواز
لغتنامه دهخدا
خاطرنواز. [ طِ ن َ ] (نف مرکب ) دلکش ، مطبوع : جوابی چنین خوب و خاطرنوازبقاصد سپردند تابرد باز.نظامی .
-
خاطرنواز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] xāternavāz دلنواز؛ دلکش: ◻︎ جوابی چنین خوب و خاطرنواز / به قاصد سپردند تا برد باز (نظامی۵: ۹۳۸).
-
جستوجو در متن
-
خاطرجو
واژگان مترادف و متضاد
خاطرنواز، دلنواز ≠ خاطرآزار
-
دلنواز
واژگان مترادف و متضاد
خاطرنواز، دلبند، دلپذیر، دلجو، دلچسب، محبوب، مشفق، مهربان ≠ دلگداز
-
شیرازبان
لغتنامه دهخدا
شیرازبان . (ص مرکب ) پاک نژاد. || خاطرنواز. (ناظم الاطباء).
-
دلساز
لغتنامه دهخدا
دلساز. [ دِ ] (نف مرکب ) دل سازنده . سازنده ٔ دل . دلنواز و خاطرنواز. (ناظم الاطباء).
-
راحت افزا
لغتنامه دهخدا
راحت افزا. [ ح َ اَ ] (نف مرکب ) افزون کننده ٔ آسایش . (ناظم الاطباء). خاطرنواز. (ناظم الاطباء). آسایش بخش : خیز خاقانیا ز کوی جهان که نه بس جای راحت افزایست .خاقانی .
-
متملق
لغتنامه دهخدا
متملق . [ م ُ ت َ م َل ْ ل ِ ] (ع ص ) چاپلوسی کننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) . چاپلوس و خوش آمدگوی . (ناظم الاطباء). مزیدگو. سبزی پاک کن . بادمجان دور قاب چین . چاخان . داریه نم کن . لابه گر. (یادداشت به خط مرحو...
-
خاطرپریش
لغتنامه دهخدا
خاطرپریش . [ طِ پ َ ] (نف مرکب ) مقابل خاطرنواز. (آنندراج ). ملول کننده . امر غیرملایم . غیرمطبوع : بکرد از سخنهای خاطرپریش درون دلم چون در خانه ریش . سعدی (از آنندراج ).به آخر ز وسواس خاطرپریش پسند آمدش در نظر کار خویش . سعدی (از آنندراج ).صاحب فرهن...
-
دل آسا
لغتنامه دهخدا
دل آسا. [ دِ ] (نف مرکب ) دل آسای . آساینده ٔ دل . آسایش دهنده به دل .(آنندراج ). هرآنچه خاطر را آسایش دهد و موجب تسکین قلب گردد. خاطرنواز. تسلی دهنده . (از ناظم الاطباء).- دل آسا شدن ؛ تسلی شدن . (از آنندراج ) : از کنار و بوسم اکنون دل نمی گیرد قرا...
-
نواز
لغتنامه دهخدا
نواز. [ ن َ ] (اِمص ) حاصل مصدر نواختن است . (یادداشت مؤلف ). نوازش . (برهان قاطع) (آنندراج ). نواختن . (اوبهی ) (برهان قاطع). دلجوئی . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). تسلی . (ناظم الاطباء). رجوع به نوازش و نواختن شود : ز کهتر پرستش ز مهتر نوازبداندیش ...
-
دلنواز
لغتنامه دهخدا
دلنواز. [ دِ ن َ ] (نف مرکب ) دل نوازنده . نوازنده ٔ دل . خاطرنواز. مشفق . تسلی دهنده . (ناظم الاطباء). آنکه یا آنچه دل را نوازش دهد. آنکه باعث تسلی خاطر شود. دلنشین : بت دلنواز و می خوشگوارپرستید و آگه نبد او ز کار. فردوسی .هم از بهر مهراب و سیندخت ...
-
دلپذیر
لغتنامه دهخدا
دلپذیر. [ دِ پ َ ] (ن مف مرکب ) دل پذیر. دل پذیرفته . که دل آنرا بپذیرد. دلاویز است که مطلوب و مرغوب و دلخواه باشد. (برهان ) (آنندراج ). پذیرفته ٔ دل و آنکه حرکات و سکنانش مقبول دلها باشد. (از شرفنامه ٔ منیری ). دل نشین . دلخواه . دلچسب . محبوب . مطب...