متملق . [ م ُ ت َ م َل ْ ل ِ ] (ع ص ) چاپلوسی کننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) . چاپلوس و خوش آمدگوی . (ناظم الاطباء). مزیدگو. سبزی پاک کن . بادمجان دور قاب چین . چاخان . داریه نم کن . لابه گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تملق شود. || ملاطفت و مهربانی کننده . مهربان . || خاطرنواز و ملایم و شیرین . || ریشخند کننده . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.