کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حیاة
لغتنامه دهخدا
حیاة. [ ح َ ] (ع مص ) زیستن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حَیی َ یَحیی ̍ و حَی ّ و یحی به ادغام ، حیاة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حیاة مصدر ثلاثی مجرد است لفیف مقرون در اصل حیوة بود بر وزن غلبه واو متحرک ماقبل مفتوح را به الف بدل کردند حیاة ش...
-
واژههای مشابه
-
حياة
دیکشنری عربی به فارسی
جان , زندگي , حيات , عمر , رمق , مدت , دوام , دوران زندگي , موجود , موجودات , حبس ابد
-
حَيَاةِ
فرهنگ واژگان قرآن
زندگي
-
واژههای همآوا
-
حیات
فرهنگ نامها
(تلفظ: hayāt) (عربی) زندگی ، زیست .
-
حیات
واژگان مترادف و متضاد
بود، تعیش، جان، زندگانی، زندگی، زیست، طول عمر، عمر ≠ ممات
-
حیاط
واژگان مترادف و متضاد
رحبه، ساحت، صحن، فضا، محوطه
-
هیات
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیکر، ریخت، شکل، قیافه، هیئت ۲. عرض
-
حیات
فرهنگ واژههای سره
زندگ
-
حیاط
فرهنگ واژههای سره
سرا، میان سرا
-
هیات
فرهنگ واژههای سره
انجمن
-
هیآت
لغتنامه دهخدا
هیآت . [ هََ ی ْ ] (ع اِ) ج ِ هیأت . (غیاث اللغات ) (مفاتیح العلوم خوارزمی ). رجوع به هیأت شود.
-
هیاط
لغتنامه دهخدا
هیاط. (ع مص ) بانگ وفریاد کردن . مهایطة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || نزدیک گردیدن . || دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ضعیف و ناتوان شمردن . (از اقرب الموارد). هایط هیاطاً فلاناً؛ استضعفه . (اقرب الموارد). || (اِمص ) اضطراب و...
-
هیاة
لغتنامه دهخدا
هیاة. [ هََ ی ْ یا ] (ع اِ) امر: ما هیاته ؛ أی ما امره . (اقرب الموارد).