حیاة. [ ح َ ] (ع مص ) زیستن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حَیی َ یَحیی ̍ و حَی ّ و یحی به ادغام ، حیاة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حیاة مصدر ثلاثی مجرد است لفیف مقرون در اصل حیوة بود بر وزن غلبه واو متحرک ماقبل مفتوح را به الف بدل کردند حیاة شد. لفظ حیات را در رسم الخط عربی حیوة نویسندالف را واو و تای فوقانی را مدور نگارند. (غیاث ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.