کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حوبة
لغتنامه دهخدا
حوبة. [ ح َ ب َ ] (ع اِ) مادر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || پدر. || خواهر. || دختر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || قرابت از جانب مادر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گویند: لی فیهم حوبة؛ اَی قرابة من الام . (منته...
-
حوبة
لغتنامه دهخدا
حوبة.[ ب َ ] (ع اِ) مادر. (ناظم الاطباء). || قرابت از سوی مادر. (اقرب الموارد). || زوجه . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد): ان لی حوبة اعولها؛ ای ضففة و عیالا. (اقرب الموارد). || سریت . || شدت . (ناظم الاطباء). || وسط خانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
-
واژههای همآوا
-
حوبت
لغتنامه دهخدا
حوبت . [ ح َ ب َ ] (ع مص ) گناه کردن . (غیاث ) (منتهی الارب ). رجوع به حوبة شود.
-
جستوجو در متن
-
حوب
لغتنامه دهخدا
حوب . [ ح ُ وَ ] (ع اِ) ج ِ حَوبَة، به معنی پدر و مادر و خواهر و دختر و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به حوبة شود.
-
حوبت
لغتنامه دهخدا
حوبت . [ ح َ ب َ ] (ع مص ) گناه کردن . (غیاث ) (منتهی الارب ). رجوع به حوبة شود.
-
زوجة
لغتنامه دهخدا
زوجة. [ زَ ج َ ] (ع اِ) زن . (آنندراج ). زن . مقابل شوی . (ناظم الاطباء). زن . همسر مرد. ج ، زوجات . (فرهنگ فارسی معین ) (از اقرب الموارد). ربض . حلیلة. حنة. ثرغامة. حوبه . منکوحة. حلال . همسر. جفت . همخوابه . زن . مقابل شوی و شوهر. ج ، زوجات . (یادد...
-
گناه کردن
لغتنامه دهخدا
گناه کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مرتکب گناه شدن . جرم و عصیان کردن . اِقتراف . اِجترام . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). اِذناب . ارتکاب ؛ گناه و آنچه بدان ماند کردن . اتزار. (تاج المصادر بیهقی ). جُرم . (دهار). اجرام . تجرم ....
-
حزن
لغتنامه دهخدا
حزن . [ ح ُ ] (ع اِ) اندوه . غم . کمد. (دهار). انده . غم . حَوبَة. اندوهگنی . حزن . غمی که آدمی را افتد پس از فوات محبوب . خدوک . غمگنی . غمگینی . گُرم . تیمار. خلاف سرور. خلاف فرح . عبارة عما یحصل لوقوع مکروه او فوات محبوب فی الماضی . (تعریفات ص 59)...
-
حوب
لغتنامه دهخدا
حوب . [ ح َ ] (ع اِ) مادر. || پدر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خواهر. (منتهی الارب ). اخت . (اقرب الموارد). || دختر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گناه . (منتهی الارب ). اثم . (از اقرب الموارد). || اندوه و وحشت . (منتهی الارب ) (اقرب الم...
-
ضریم
لغتنامه دهخدا
ضریم . [ ض ُ رَ ] (اِخ ) ابن معشربن ذهل بن تیم بن عمروبن مالک بن حبیب بن عمربن غنم بن تغلب ، ملقب به افنون ، از بنی تغلب است . صاحب عقد الفرید ذیل عنوان : «من رثی نفسه و قبره و وصف ما یکتب علی القبر» درباره ٔ وی آرد: او کاهنی را در جاهلیت دیدار کرد، ...
-
حزن
لغتنامه دهخدا
حزن . [ ح َ زَ ] (ع اِمص ) حُزن . اندوه . غم .انده . حدوک . کمد. حوبه . غمگنی . غمگینی : کامران باش و شادمانه بزی دشمنانت اسیر گُرم و حزن . فرخی .گفتم چه پیشه دارد مهر و هوای اوگفتا یکی بلا بزداید یکی حزن . فرخی .قسم تو باد از این جهان خرمی قسم بداند...
-
غم
لغتنامه دهخدا
غم . [ غ َم م ](ع مص ) اندوهگین کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). غمگین گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). غمگین کردن . (المصادر زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || (اِ) اندوه . ج ، غُموم . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). کرب و اندوه ...
-
درویشی
لغتنامه دهخدا
درویشی . [دَرْ ] (حامص ) درویش بودن . صفت درویش . فقر. فاقه . حاجت . بی چیزی . فیلوزوفی . (یادداشت مرحوم دهخدا). ناداشت . نیاز. دست تنگی . مفلسی و تنگدستی . (ناظم الاطباء). ابوالحرمان . ابومتربة. (یادداشت مرحوم دهخدا). افتقار. املاق . (منتهی الارب )....