کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حنان
/hannān/
معنی
۱. بخشاینده.
۲. بسیارمهربان.
۳. (اسم، صفت) از نامهای خداوند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بخشاینده، بخشنده، رحمان
۲. مهربان، رحیم، شقیق
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنان
واژگان مترادف و متضاد
۱. بخشاینده، بخشنده، رحمان ۲. مهربان، رحیم، شقیق
-
حنان
فرهنگ فارسی معین
(حَ نّ) [ ع . ] (ص .) 1 - بخشاینده . 2 - بسیار مهربان .
-
حنان
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - رحمت ، بخشایش . 2 - مهربانی .
-
حنان
لغتنامه دهخدا
حنان . [ ] (اِخ ) بدان که چون یوحنا به اجرای خدمت خود شروع نموده ، حنا و قیافا هر دو رئیس الکهنه بودندو عادت آنزمان بر این قرار یافته بود که هر شخصی رابلقب و منصبی که دارد خطاب نمایند. اگرچه بعد از آن منصب را ترک نموده بود، چنانکه حنا را رئیس الکهنه ...
-
حنان
لغتنامه دهخدا
حنان . [ ] (اِخ ) شهری است به اندلس ، جایی با نعمت بسیار و آبادانی و تجارت و هوای معتدل . (حدود العالم ).
-
حنان
لغتنامه دهخدا
حنان . [ ح َ ] (ع مص ) بخشودن . (ترجمان عادل ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). || (اِمص ) بخشایش . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || رقت قلب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || مهربانی .(آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رحمت ....
-
حنان
لغتنامه دهخدا
حنان . [ ح َن ْ نا ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (غیاث ): و در دعا آمده : یا حنان و یا منان . حنان کسی که میپذیرد و قبول میکند از کسی که اعراض کرده است از او و منان کسی که پیش ازسؤال به نوافل و عطایا آغاز کند و این هر دو از صفات ذات باریتعالی...
-
حنان
لغتنامه دهخدا
حنان . [ ح َن ْ نا ] (ع ص ) آرزوکننده ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || رحمت کننده . (غیاث ). بخشاینده . (منتهی الارب ). ذوالرحمة. (اقرب الموارد) (آنندراج ). مهربان . (مهذب الاسماء). || متوجه شونده ٔ بر سر تابنده ٔ خود. (منتهی الا...
-
حنان
لغتنامه دهخدا
حنان . [ ح ِن ْ نا ] (ع اِ) حنا که بدان خضاب کنند. (ناظم الاطباء). حنا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). حناء. (اقرب الموارد). رجوع به حنا و حناء شود.
-
حنان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hannān ۱. بخشاینده.۲. بسیارمهربان.۳. (اسم، صفت) از نامهای خداوند.
-
واژههای مشابه
-
حنّان
فرهنگ نامها
(تلفظ: hannān) (عربی) آرزومند ، مشتاق ؛ بخشاینده ، بسیار مهربان ، نوحه و زاری کننده ؛ از نامهای خداوند.
-
حنآن
لغتنامه دهخدا
حنآن . [ ح ُ آ ] (ع اِ) ج ِ حِنّا. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به حناء شود.
-
واژههای همآوا
-
حنّان
فرهنگ نامها
(تلفظ: hannān) (عربی) آرزومند ، مشتاق ؛ بخشاینده ، بسیار مهربان ، نوحه و زاری کننده ؛ از نامهای خداوند.