کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حشفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حشفة
لغتنامه دهخدا
حشفة. [ ح َ ش َ ف َ ] (ع اِ) سر کلاه نره . ختنه گاه مردم . دور ختنه گاه مردم . (مهذب الاسماء). سر نره . مافوق ختان . زبر ختان . سر شرم مرد و آن از بالای ختان باشد. سر قضیب . ج ، حَشَف ، حَشَفات . مهر نره تا ختنه جای . (منتهی الارب ). فیشلة. || بیخ ها...
-
حشفة
لغتنامه دهخدا
حشفة. [ ح َ ف َ ] (ع اِ) خرمای بد. ج ، حشف .
-
واژههای مشابه
-
حشفه
فرهنگ فارسی معین
(حَ شْ فِ یا فَ) [ ع . حشفة ] (اِ.) 1 - ریشه های گیاه که پس از درو در زمین باقی ماند.2 - قسمت انتهای قدامی آلت مرد که کمی حجیم تر از تنه می باشد.
-
حشفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حشفَة] (زیستشناسی) hašafe سر آلت تناسلی مرد.
-
حشفه مرد
دیکشنری فارسی به عربی
غدة
-
حشفه و کشفه
لهجه و گویش تهرانی
سر آلت مرد
-
حشفه و کشفه
فرهنگ گنجواژه
اجزا آلت مردی
-
جستوجو در متن
-
حشفات
لغتنامه دهخدا
حشفات . [ ح َ ش َ ] (ع اِ) ج ِ حشفة.
-
کوسلة
لغتنامه دهخدا
کوسلة. [ س َ ل َ ] (ع اِ) سر نره تا ختنه جای . (منتهی الارب ). حشفه و سر نره تا ختنه جای . (ناظم الاطباء). حشفه . (از ذیل اقرب الموارد).
-
قرقم
لغتنامه دهخدا
قرقم . [ق ِ ق ِ ] (ع اِ) حشفه . (اقرب الموارد). سر نره تا جای ختنه . (منتهی الارب ). حشفة الذکر. (بحر الجواهر).
-
حشاف
لغتنامه دهخدا
حشاف . [ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ حَشَفَة. (اقرب الموارد).
-
glands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غدد، غده، هر عضو ترشحکننده، دشبل، غده عرقی، حشفه مرد
-
gland
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غده، هر عضو ترشحکننده، دشبل، غده عرقی، حشفه مرد