حشفة. [ ح َ ش َ ف َ ] (ع اِ) سر کلاه نره . ختنه گاه مردم . دور ختنه گاه مردم . (مهذب الاسماء). سر نره . مافوق ختان . زبر ختان . سر شرم مرد و آن از بالای ختان باشد. سر قضیب . ج ، حَشَف ، حَشَفات . مهر نره تا ختنه جای . (منتهی الارب ). فیشلة. || بیخ های کشت که بعد درو باقی مانده باشند.(اقرب الموارد). || پیرزن کلانسال . || خمیر خشک . || ریشی که در نای و گلوی مردم و شتر برآید. (منتهی الارب ). || صخره ای که در دریا باشد. سنگی در یک زمین هموار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، حِشاف ، حَشَف ، حَشَفات .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.