کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزین شماخی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزین شماخی
لغتنامه دهخدا
حزین شماخی . [ ح َ ن ِ ش َ ] (اِخ ) دارای یک مثنوی است که در دانشمندان آذربایجان یاد شده است و او جز حزین گیلانی است ، چه از شماخی تبریز است . (ذریعه ج 9 ص 234).
-
واژههای مشابه
-
حزين
دیکشنری عربی به فارسی
سوگوار , عزادار , غمگين , اندوگين , غمناک , نژند , محزون , اندوهناک , دلتنگ , افسرده وملول , بدبخت , ناکام , نامراد , شوربخت , بداقبال
-
علی حزین
لغتنامه دهخدا
علی حزین . [ ع َ ی ِ ح َ ] (اِخ ) (شیخ ...) نام او شیخ محمدعلی بن ابی طالب زاهدی گیلانی اصفهانی است که به «شیخ علی حزین » شهرت دارد. رجوع به حزین لاهیجی شود.
-
مرغ حزین
لغتنامه دهخدا
مرغ حزین . [ م ُ غ ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مالک الحزین . بوتیمار : باد بزین صناعت مانی کند همی مرغ حزین روایت معبد کند همی .منوچهری .
-
امل حزین
لغتنامه دهخدا
امل حزین . [ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان اهواز با طول جغرافیایی 48 درجه و 25 دقیقه ، و عرض جغرافیایی 30 درجه و 45 دقیقه . (از فرهنگ آبادیهای ایران ).
-
چنگ حزین
لغتنامه دهخدا
چنگ حزین . [ چ َ گ ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) چنگی که آواز ملایم داشته باشد. چنگ با آوای زیر : ای نور چشم مستان در عین انتظارم چنگ حزین و جامی بنواز یا بگردان .حافظ.
-
حزین دیلمی
لغتنامه دهخدا
حزین دیلمی . [ ح َ ن ِ دَی ْ ل َ ](اِخ ) ابوالحکم حزین بن سلیمان دیلمی کنانی . از شاعران عرب در دوره ٔ امویست و در پیرامون سال 90 هَ . ق .درگذشته است . ساکن مدینه بود و از حجاز بیرون نشد. مردی هجّاء و بدزبان بود و از راه بدگوئی نان میخورد، و گویند عم...
-
حزین کنانی
لغتنامه دهخدا
حزین کنانی . [ ح َ ن ِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به حزین دیلمی شود.
-
حزین گیلانی
لغتنامه دهخدا
حزین گیلانی . [ ح َ ن ِ ] (اِخ ) صادقی کتابدار او را یاد کند و گوید قصاید بسیار دارد. (ذریعه ج 9 ص 236).
-
حزین لاهیجی
لغتنامه دهخدا
حزین لاهیجی . [ ح َ ن ِ ] (اِخ ) شیخ محمدعلی بن ابوطالب زاهدی گیلانی اصفهانی است که به شیخ علی حزین شهرت دارد. وی در 1692م . / 1103 هَ . ق . بزاد و در بنارس هند در 1779م . / 1181 هَ . ق . درگذشت . وی خویش را به شیخ زاهد مرشد شیخ صفی منسوب میداشت . در...
-
حزین نائنی
لغتنامه دهخدا
حزین نائنی . [ ح َ ن ِ ءِ ] (اِخ ) میرزا محمد اشعار عربی او را در نفائس اللباب آورده است . (ذریعه ج 9 ص 235).
-
لحن حزين
دیکشنری عربی به فارسی
نوحه , سرود عزا , نوحه سرايي , سرود عزا سرودن