کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزر کردن
لغتنامه دهخدا
حزر کردن . [ ح َ ک َ دَ] (مص مرکب ) تخمین زدن . حدس زدن : تا اصلی و دستوری بود مسّاح و زمین پیمای را مساحت کردن و زمینها پیمودن و حزر کردن موضع را. (تاریخ قم ص 107).
-
واژههای همآوا
-
حذر کردن
واژگان مترادف و متضاد
پرهیز کردن، اجتناب کردن، دوری گزیدن، احتراز کردن، دوری کردن
-
حذر کردن
لغتنامه دهخدا
حذر کردن . [ ح َ ذَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برحذر بودن . احتیاط کردن . پرهیز کردن : دو روز حذر کردن از مرگ روا نیست روزی که قضا باشد و روزی که قضا نیست . بندار رازی .ولیکن چو گردنده گردنده بودحذر کردن و درد خوردن چه سود. فردوسی .چون کس بروزه در تو نیارد ...
-
جستوجو در متن
-
محزرة
لغتنامه دهخدا
محزرة. [ م َ زَ رَ ] (ع مص ) حَزر. اندازه کردن چیزی را که چند است . (منتهی الارب ).
-
تأمیت
لغتنامه دهخدا
تأمیت . [ ت َءْ ] (ع مص ) اندازه کردن و تخمین زدن . (از اقرب الموارد). اندازه کردن و حزر نمودن . (از ناظم الاطباء).
-
اجترام
لغتنامه دهخدا
اجترام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اِجرام . ذنب و گناه ورزیدن . جرم کردن . گناه کردن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || بار خرما بریدن . (تاج المصادر) (زوزنی ) (منتهی الارب ). || حزر. تخمین کردن و اندازه کردن بار خرما را بر درخت : اجترم النخل . (منتهی الارب...
-
حزی
لغتنامه دهخدا
حزی . [ ح َ زْ ی ْ ] (ع مص ) فالگوئی کردن . (منتهی الارب ). خبر از غیب دادن . (منتهی الارب ). || حزی بطیر؛ فال گرفتن به مرغان . بانگ به مرغان زدن به تفائل . || حزی السراب الشخص ؛ برداشتن سراب شخص را. (منتهی الارب ). || حزی نخل ؛ دید زدن بار خرما بر د...
-
برآورد
لغتنامه دهخدا
برآورد. [ ب َ وَ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) چیزی که پیش از کردن کاری تخمیناً مقرر نمایند. (آنندراج ). دید. تخمین . انگاره . اجترام . (یادداشت مؤلف ). حزر. عمل تعیین قیمت کردن چیزی که بعربی تقویم گویند : نتوان کرد به پیمانه تهی دریا راهست میزان بر...
-
اجمار
لغتنامه دهخدا
اجمار. [ اِ ] (ع مص ) بازداشتن لشکر به دارالحرب و بازنگردانیدن آن : اَجمر السلطان جیشه .(منتهی الارب ). || شتافتن . (منتهی الارب ). زود رفتن . (تاج المصادر). زود برفتن . (زوزنی ). || جستن در قید. || بخور دادن . (منتهی الارب ). بخور کردن . عود و مانند...
-
مساحت کردن
لغتنامه دهخدا
مساحت کردن . [ م َ ح َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیمودن زمین و اندازه ٔ آن را معین کردن . (ناظم الاطباء). اندازه گرفتن . وسعت سطحی را تعیین کردن . حزر. (دهار) : چون خواهند که زمینی را مساحت کنند اولاً طول آن باز بینند که چند باب است و باب ... عبارت از شش گ...
-
بازدید
لغتنامه دهخدا
بازدید. (مص مرکب مرخم ) برآورد (حاصل مزرعه و درآمد و امثال آن ). تقویم . تخمین . حدس قسمت بنایی . حزر. تقویم حاصلی ندرویده و ناچیده : ودر حین بازدید محال ، معتمدی از دیوان اعلی تعیین میشود که در حضور او عمل و سایر مأمورین بازدید نمایند. (تذکرةالملوک...
-
دید
لغتنامه دهخدا
دید. (مص مرخم ) اسم از دیدن . نظاره و تماشا. (آنندراج ). دیدن . رؤیت کردن و با کلماتی مانند بازدید. روادید. دیودید. صلاحدید. صوابدید. مصلحت دید ترکیب شود. (یادداشت مؤلف ) : تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دید جان دستور نیست . مولوی .مانع آ...