کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حذر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حزر
لغتنامه دهخدا
حزر. [ ح َ ] (ع اِ) شیر ترش . (معجم البلدان ). ماست نیک ترش . حزراء. || قول حدس . (معجم البلدان ). || کوسه . کوسج . خرست . ماهی موذی معروف . بیرونی آرد: فراء گوید لخم همان ضفدع است . و ابوالعباس عمانی گوید: لخم بفارسی فیشواذ است که موذی نباشد وموذی آ...
-
حزر
لغتنامه دهخدا
حزر. [ ح َ ] (ع مص ) تقدیر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). تخمین نمودن . (منتهی الارب ). اندازه کردن غله را در مزرعة و میوه را بر درختان .(غیاث ) (منتهی الارب ). دید. دید زدن . تقدیر غلات در زرع . برآورد. برآورد کردن . اندازه کردن . (منتهی الارب ). دید ...
-
حزر
لغتنامه دهخدا
حزر. [ح َ ] (اِخ ) کوه یا وادیی به نجد. (معجم البلدان ).
-
حزر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hazr ۱. اندازه گرفتن به حدس و تخمین؛ دید زدن.۲. برآورد کردن حاصل مزرعه یا میوۀ درخت.
-
حضر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hazar ۱. شهر.۲. (اسم مصدر) [مقابلِ سفر] اقامت و حضور در شهر.
-
حظر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hazr ۱. باز داشتن؛ منع کردن؛ بازداشتن و منع کردن کسی از چیزی.۲. حرام کردن.
-
هذر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hazar سخن بیهوده و بد گفتن؛ بیهودهگویی.
-
حَذَر
فرهنگ واژگان قرآن
ترسيدن و دوري جستن
-
حَضَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
حاضر شد - فرا رسيد (در جمله"حَتَّىٰ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ﭐلْمَوْتُ")
-
جستوجو در متن
-
حِذْرَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
اسلحه شما(حذر: وسيله بر حذر شدن )
-
حِذْرَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
اسلحه آنها(حذر: وسيله بر حذر شدن )
-
ﭐحْذَرُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
حذر کنيد
-
هوشیار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حذر
-
اخطار کردن به
دیکشنری فارسی به عربی
حذر
-
دارای عقل معاش
دیکشنری فارسی به عربی
حذر