کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجله گاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حجله گاه
لغتنامه دهخدا
حجله گاه . [ح َ / ح ِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) حجله خانه : بحجله گاه زلیخا که بود یوسف زارببرقع مه کنعان که هست حسن آباد. قسمیه ٔ عرفی شیرازی (از آنندراج ).یوسف که هست پیرهن عصمتش درست آنجا که حجله گاه زلیخاست چاه اوست .قسمیه ٔ عرفی شیرازی (از آنندراج ...
-
واژههای مشابه
-
حِجله
لهجه و گویش تهرانی
استوانه چوبی آینه کاری که برای جوان ناکام فوت کرده سر کوچه میگذارند
-
حجله کش
لغتنامه دهخدا
حجله کش . [ ح َ / ح ِ ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) حجله ساز. (ناظم الاطباء).
-
حجله خانه
لغتنامه دهخدا
حجله خانه . [ ح َ / ح ِ ل َ / ل ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جائی که آنرا حجله ساخته اند. (ناظم الاطباء).
-
حجله ساز
لغتنامه دهخدا
حجله ساز. [ ح ِ / ح َ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) حجله کش . کسی که حجله ٔ عروس و داماد راترتیب میدهد و آرایش میکند. (آنندراج ) : باش تا حجله ساز طالع توبزم را فرش ز اختران سازد.حسین ثنائی (از آنندراج ).
-
حجله نشین
لغتنامه دهخدا
حجله نشین . [ ح َ / ح ِ ل َ / ل ِ ن ِ ] (نف مرکب ) عروس . زنان محجبه : آن جوان از آنکه مبادا کافران ازحال حجله نشینان سراپرده ٔ عصمت ... اطلاع یابند اندیشید و به کندوئی که در آن موضع بود در نهانخانه را مسدود گردانید. (حبیب السیر چ 1 تهران ج 3 جزو 4 ص...
-
هفت حجله ٔ نور
لغتنامه دهخدا
هفت حجله ٔ نور. [ هََ ح ِ ل َ / ل ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایت از هفت پرده ٔ چشم است که آن صلبیه ، مشیمیه ، شبکیه ، عنکبوتیه ، عنبیه ، قرنیه و ملتحمه باشد. (برهان ).
-
ابن ابی حجله
لغتنامه دهخدا
ابن ابی حجله . [ اِ ن ُ اَ ح ِ ل َ ] (اِخ ) احمدبن یحیی شهاب الدین ابوالعباس تلمسانی حنبلی (725- 776 هَ .ق .). ادیب و شاعر صاحب کتاب سکردان السلطان و دیوان الصبابه که مجموعه ای از غزلها و اخبار عشاق مشهور است .
-
حجله خونه، حنجله خونه
لهجه و گویش تهرانی
اتاق زفاف
-
جستوجو در متن
-
جلوه گاه
لغتنامه دهخدا
جلوه گاه . [ ج ِل ْ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) روزگار و جهان . || حجله خانه ٔ عروس که در آنجانقاب را جهت شوی از روی برمیدارد. (ناظم الاطباء).
-
گاه
لغتنامه دهخدا
گاه . (اِ) عصر. دوره . زمان : و از خلق نخست که را آفرید از گاه آدم تا این زمانه . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).چنین تا بگاه سکندر رسیدز شاهان هر آنکس که آن تخت دید. فردوسی .باده ای چون گلاب روشن و تلخ مانده در خم ز گاه آدم باز. فرخی .هر شاعری به گاه امیری ب...
-
تتق بند
لغتنامه دهخدا
تتق بند. [ ت ُ ت ُ ب َ] (نف مرکب ) که تتق بندد. که پرده کشد : گهربخشنده ٔ ابر تتق بنددرافشاننده ٔ صبح شکرخند. خواجو.گاه نقش آرای آرایش به انگیز خیال گاه در حجله تتق بند عروسان بوده ام . نظام قاری (دیوان ص 97).رجوع به تتق و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
پرده
فرهنگ فارسی معین
(پَ دِ) (اِ.) 1 - پوشش ، حجاب . 2 - پارچه ای که بر پنجره بیاویزند. 3 - نوا، گاه . 4 - هر یک از بخش های نمایش که با افتادن پرده ، صحنه عوض می شود. 5 - مجازاً آن چه که مانع خوب دیدن یا شنیدن می شود. 6 - لایة نازکی از بافت ها که سطح اندام را می پوشاند....