کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجله نشین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حجله نشین
لغتنامه دهخدا
حجله نشین . [ ح َ / ح ِ ل َ / ل ِ ن ِ ] (نف مرکب ) عروس . زنان محجبه : آن جوان از آنکه مبادا کافران ازحال حجله نشینان سراپرده ٔ عصمت ... اطلاع یابند اندیشید و به کندوئی که در آن موضع بود در نهانخانه را مسدود گردانید. (حبیب السیر چ 1 تهران ج 3 جزو 4 ص...
-
واژههای مشابه
-
حجلة
لغتنامه دهخدا
حجلة. [ ح َ ج َل َ ] (ع اِ) عمارت مدور مانند گنبد. (منتهی الارب ). || خانه ٔ آراسته بتخت و جامه و پرده ٔ عروس . ج ، حَجل یا حِجل . (منتهی الارب ). خانه ٔ آراسته . (مهذب الاسماء) (دهار). خانه ٔ عروس که با پرده ها و جامه ها آرایند. جایی که با پرده ها و...
-
حِجله
لهجه و گویش تهرانی
استوانه چوبی آینه کاری که برای جوان ناکام فوت کرده سر کوچه میگذارند
-
حجله کش
لغتنامه دهخدا
حجله کش . [ ح َ / ح ِ ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) حجله ساز. (ناظم الاطباء).
-
حجله گاه
لغتنامه دهخدا
حجله گاه . [ح َ / ح ِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) حجله خانه : بحجله گاه زلیخا که بود یوسف زارببرقع مه کنعان که هست حسن آباد. قسمیه ٔ عرفی شیرازی (از آنندراج ).یوسف که هست پیرهن عصمتش درست آنجا که حجله گاه زلیخاست چاه اوست .قسمیه ٔ عرفی شیرازی (از آنندراج ...
-
حجله خانه
لغتنامه دهخدا
حجله خانه . [ ح َ / ح ِ ل َ / ل ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جائی که آنرا حجله ساخته اند. (ناظم الاطباء).
-
حجله ساز
لغتنامه دهخدا
حجله ساز. [ ح ِ / ح َ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) حجله کش . کسی که حجله ٔ عروس و داماد راترتیب میدهد و آرایش میکند. (آنندراج ) : باش تا حجله ساز طالع توبزم را فرش ز اختران سازد.حسین ثنائی (از آنندراج ).
-
هفت حجله ٔ نور
لغتنامه دهخدا
هفت حجله ٔ نور. [ هََ ح ِ ل َ / ل ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایت از هفت پرده ٔ چشم است که آن صلبیه ، مشیمیه ، شبکیه ، عنکبوتیه ، عنبیه ، قرنیه و ملتحمه باشد. (برهان ).
-
ابن ابی حجله
لغتنامه دهخدا
ابن ابی حجله . [ اِ ن ُ اَ ح ِ ل َ ] (اِخ ) احمدبن یحیی شهاب الدین ابوالعباس تلمسانی حنبلی (725- 776 هَ .ق .). ادیب و شاعر صاحب کتاب سکردان السلطان و دیوان الصبابه که مجموعه ای از غزلها و اخبار عشاق مشهور است .
-
حجله خونه، حنجله خونه
لهجه و گویش تهرانی
اتاق زفاف
-
واژههای همآوا
-
حجلهنشین
واژگان مترادف و متضاد
۱. عروس ۲. عفیف، پاکدامن ≠ آلوده دامن
-
جستوجو در متن
-
نشین
لغتنامه دهخدا
نشین . [ ن ِ ] (نف ) اسم فاعل مرخم است از نشستن . نشیننده . آن که می نشیند. || نشیننده و نشسته و همیشه بطور ترکیب استعمال می گردد. (ناظم الاطباء). به صورت پساوند به دنبال اسم آید، بدین شرح : 1 - به معنی نشیننده در کلمات : اجاره نشین . اعتکاف نشین . ا...