کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبیب ا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) (مولا...) مُعَرَف شاعری معاصر هاتفی و خوندمیر. وی تاریخ مرگ هاتفی را در 927 هَ . ق . چنین سروده است :تاریخ فوت او طلبیدم ز عقل گفت از «شاعرشهان » و «شه شاعران » طلب .رجوع به رجال حبیب السیر ص 208 و حبیب السیر جزء 3 از...
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین بن حسن حسینی موسوی عاملی کرکی ، دانشمندی جلیل القدر و معاصر شیخ بهائی (متوفی 1031 هَ . ق .) بوده . وی ازوطن خود به اصفهان آمده در دربار پادشاهان صفوی تقرب یافت . او نزد شیخ بهائی حدیث را قرائت کرده . رجوع به ...
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی مدد ساوجی کاشانی . متخلص به سالک . وی ساکن کاشان بوده . او راست : تفسیر سوره ٔ فاتحه و سوره ٔ فتح و سوره ٔ اخلاص که چاپ شده و لباب الالقاب در تراجم رجال و توضیح البیان فی تسهیل الاوزان به فارسی در مقایسه ٔ موا...
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدبن اردشیر. مکنی به ابوالمظفر. وی خود را از اولاد جرجاسب بن جاماسب حکیم دانسته ، او راست : تقویةالباه . آن را به نام ابوالحارث سنجربن ملکشاه سلجوقی متوفی در 555 هَ . ق . تألیف کرده است و آن در هفده بابست وشاید...
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدبن هاشم هاشمی علوی موسوی خوئی . او راست : شرح نهج البلاغة که شش جلد از آن به نام «منهاج البراعة» با ترجمه ٔ فارسی چاپ شده . تاریخ اتمام تألیف جلد پنجم 1317 هَ . ق . است . جلد ششم در 1352 چاپ شده و مؤلف به سا...
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدحسین معروف به حکیم باشی مشهدی ترشیزی . او راست : «الاربعونیات ». رجوع به الذریعة ج 1 ص 436 و ج 2 ص 11 شود.
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن نورالدین محمدبن حبیب اﷲ طبسی تونی . او راست : کتابی در طب به فارسی که آن را مانند تقویم الابدان ابن جزلة ترتیب داده لیکن ترجمه ٔ آن نیست ، زیرا که مترجم تقویم الابدان ابن جزلة که چاپ شده محمد اشرف نام دارد. حبیب ا...
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) از شاگردان محمدرضا سهیلی بود. در عنفوان جوانی جاده ٔ عدم پیموده . او راست :ببرد دل ز کفم دوش مجلس آرائی سهی قدی سمن اندام ماه سیمائی بیک طرف ز تبسم حیات بخشنده بجانبی ز نگه قتل عام فرمائی .(صبح گلشن ص 118).
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی از دهستان دیمچه ٔ بخش کوند شهرستان شوشتر. 18 هزارگزی جنوب باختری کوند 2 هزارگزی جنوب باختری راه دزفول به شوشتر. دشت ، گرمسیر. سکنه 200 تن . زبان فارسی لری . آب آن از چاه . محصول آنجا غلات . کار اهالی کشت . راه آن ...
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ )(میرزا...) یکی از شعرای ایران . بیت ذیل از اوست :هر ذره ام بیادت از بس که باصفا شدآیینه های داغم آخر بدن نما شد.(از قاموس الاعلام ترکی ).
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) دوست خدا. || (اِخ ) یکی از القاب رسول اکرم صلوات اﷲ علیه است . رجوع به حبیب شود.
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (مولانا...) واعظ. یکی از معاریف خطبا و واعظ مسجد جامع هرات ، از علمای شیعه که پس از ورود محمد تیمورسلطان به هرات به سال 919 هَ . ق . بعض غوغا از اهل سنت وی را به زخم کارد بکشتند. (جزو 4 از ج 3 حبیب السیر چ 1 تهران ص 363).
-
حبیب ا
لغتنامه دهخدا
حبیب ا. [ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن میرزا عبداﷲ اصفهانی . او راست : توصیف الوزراء در احوال سلاطین و وزراء صفویه به فارسی . ملا عبداﷲ افندی در ریاض العلماء احوال خلیفه سلطان را از این کتاب نقل کند و از سخن صاحب ریاض چنین برمی آید که حبیب اﷲ پیش از سال...
-
واژههای مشابه
-
حبيب
دیکشنری عربی به فارسی
عاشق , دوستدار , فاسق , خاطرخواه , معشوقه , دلبر , يار , دلدار , دلا رام , نوعي نان شيريني بشکل قلب