کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حافظی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حافظی
لغتنامه دهخدا
حافظی . [ ف ِ ] (اِخ ) (خواجه ...) از دارالامان کرمان است ، اما از بسیاری اقامت در شهر هرات میتوان گفت از آنجاست . طالب علم است ، و از حکاکی صاحب وقوف . او راست :فروغ ماه رخت دیده را پرآب کندکسی ندیده که مه کار آفتاب کند. (ترجمه ٔ مجالس النفائس ص 153...
-
حافظی
لغتنامه دهخدا
حافظی . [ ف ِ ] (اِخ ) شاعر و فقیه عهد شاه طهماسب . او راست منظومه ای فارسی در طهارت ونماز در حدود دویست بیت ، و آنرا به دستور شاه طهماسب برای آسانی حفظ به نظم آورده . آغاز آن چنین است :ابتدأنا باسمه الاعظم و هو اﷲ صانع العالم .و دراواخر آن گوید:حاف...
-
حافظی
لغتنامه دهخدا
حافظی . [ ف ِ ] (اِخ ) محمد پارسا. رجوع به محمد پارسا شود.
-
حافظی
لغتنامه دهخدا
حافظی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب به حافظ، و گروهی از بزرگان بدین نسبت شهرت دارند: و کار دولت ناصری یمینی حافظی معینی که امروز ظاهر است . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 99) .
-
حافظی
لغتنامه دهخدا
حافظی . [ ف ِ ](اِخ ) ابوالفتح یانس حافظی . الحافظ لدین اﷲ فاطمی ، بسال 526 هَ . ق . وی را به وزارت خود در قاهره بگماشت و چون از او خودسری دید او را با زهر بکشت و وزارت به پسر وی سلیمان داد. (الاعلام زرکلی ص 592 و 593).
-
واژههای مشابه
-
حافظی زین الدین
لغتنامه دهخدا
حافظی زین الدین . [ ف ِ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) صدر امام عالم امیر زین الدین سلیمان بن مؤیدبن علی بن خطیب عقرباء. وی طب را نزد مهذب الدین عبدالرحیم بن علی بکمال آموخت و طبیب حافظ ایوبی ملک ارسلان شاه نورالدین بن ابی بکر صاحب قلعه ٔ جعبر بود و بدو تقرب د...
-
جستوجو در متن
-
swan song
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهنگ قو، صدای قو، بانگ خدا حافظی، واپسین عمل یا اثر یا گفتار، وداع
-
يَعْتَصِم
فرهنگ واژگان قرآن
تمسک جويد - طلب حفاظت کند (اعتصام به معناي آن حالتي است از انسان که در طلب حافظي که او را حفظ کند از خود نشان ميدهد )
-
طرقی
لغتنامه دهخدا
طرقی . [ طَ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن ثابت بن محمد طرقی اصفهانی . متوفی بسال 520 هَ . ق . حافظی ماهر و محدثی آگاه بوده است . رجوع به انساب سمعانی برگ 370 الف شود.
-
حافظ ایوبی
لغتنامه دهخدا
حافظ ایوبی . [ ف ِ اَی ْ یو ] (اِخ ) (ملک ...) ارسلان شاه بن ملک عادل سیف الدین ابوبکربن نجم الدین ایوب بن شادی بن ایوب . از خانواده ٔ سلاطین ایوبی مصر و شام . حافظی زین الدین طبیب و سیاستمدار معروف که با مغولان همکاری کرد به نسبت صاحب ترجمه مشهور اس...
-
متیقظ
لغتنامه دهخدا
متیقظ. [ م ُ ت َ ی َق ْ ق ِ ] (ع ص ) بیدار و هوشیار و بیدار شونده از خواب . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیدار و هوشیار و آگاه و خبردار. زیرک و خردمند و چالاک . (ناظم الاطباء) : ... و خردمند دوربین را مدهوش حیران و احمق غافل را زیر...
-
حافظ لدین اﷲ فاطمی
لغتنامه دهخدا
حافظ لدین اﷲ فاطمی .[ ف ِ ظُ ل ِ نِل ْ لا هَِ طِ ] (اِخ ) عبدالمجیدبن محمدبن مستنصر باﷲ عبیدی ، مکنی به ابومیمون . یازدهمین خلیفه از خلفای فاطمی علوی مصر. مولد وی عسقلان بسال 467 هَ . ق ./ 1074 م . و او بسال 524 پس از مرگ پسرعم خویش آمر بأحکام اﷲ بس...
-
تذکرة
لغتنامه دهخدا
تذکرة. [ ت َ ک ِ رَ ] (ع مص ) بیاد آوردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). یاد آوردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || پند دادن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به تذکیر شود. || (اِ) یادگار. (منتهی الارب ) (ناظم ...