حافظی . [ ف ِ ] (اِخ ) شاعر و فقیه عهد شاه طهماسب . او راست منظومه ای فارسی در طهارت ونماز در حدود دویست بیت ، و آنرا به دستور شاه طهماسب برای آسانی حفظ به نظم آورده . آغاز آن چنین است :
ابتدأنا باسمه الاعظم
و هو اﷲ صانع العالم .
و دراواخر آن گوید:
حافظی این رساله مختصریست
ازبرای عرابی و حضریست .
و نسخه ٔ آن نزد سید صدر در کاظمین هست . (الذریعة ج 3 ص 450).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.