کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
girons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جیران
-
غزال
واژگان مترادف و متضاد
آهو، جیران
-
گیران
لغتنامه دهخدا
گیران . (اِخ ) معرب جیران است و آن نام جزیره ای است میان بصره و سیراف و مساحت آن 500گز در 500گز باشد. (از معجم البلدان ). رجوع به جیران شود.
-
گیران
لغتنامه دهخدا
گیران . [ گ َ ] (اِخ ) نام قریه ای است در دوفرسنگی اصفهان و معرب آن جیران است . (از معجم البلدان ). رجوع به جیران شود.
-
آهو
واژگان مترادف و متضاد
۱. جیران، ظبی، غزال، گوزن ۲. آک، عیب، وصمت ۳. بیماری، مرض، ناخوشی ۴. بد، ناپسند، نامقبول
-
باراندوز
لغتنامه دهخدا
باراندوز. [ اَ ] (اِخ ) نام رودی که از کوه سرحدی جمال الدین سرچشمه گرفته بطرف شمال جاری میشود و از قریه ٔ باراندوز گذشته از ماشقان بطرف مشرق رفته شعبه ای از باغ شیرِنی ضمیمه ٔ آن شده در جیران وارد دریاچه ٔ ارومیه میشود.
-
یونجه لو
لغتنامه دهخدا
یونجه لو. [یُن ْ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 36هزارگزی شمال باختر قره آغاج ، با 290 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ جیران و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
ینگی ارخ
لغتنامه دهخدا
ینگی ارخ . [ ی ِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار، واقع در 12000گزی جنوب خاوری حسن آباد سوگند و 2000گزی باختر راه فرعی جیران به حسن آباد، با 190 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
قینرجه
لغتنامه دهخدا
قینرجه .[ ق ِ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 120 تن . آب آن از رود جیران و چشمه . محصول آن غلات ، بادام و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرا...
-
ارامل
لغتنامه دهخدا
ارامل . [ اَ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَرمَل و اَرمَلة. مردان بی زن . زنان بی شوهر. || مستمندان . فقیران .مساکین . درویشان . مردان و زنانی که قدرت بهیچ چیز نداشته باشند. (غیاث ): فضله ٔ مکارم ایشان [ توانگران ] به اَرامِل و پیران و اقارب و جیران رسیده . ...
-
تیلکوه
لغتنامه دهخدا
تیلکوه . [ ل َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای ششگانه ٔبخش دیواندره است که در شهرستان سنندج واقع است . این دهستان کوهستانی و سردسیر است و از 46 آبادی تشکیل یافته که قراء مهم آن تمربیک ، قلعه کهنه ، پاسانیان ،جنیان ، شمسه ، جیران مینا و باشماق است که در حدو...
-
گوجه قملاق
لغتنامه دهخدا
گوجه قملاق . [ گُو ج َ / ج ِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 47 هزارگزی باختر قره آغاج و 12 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه واقع شده است . دره است . هوای آن معتدل مالاریایی و سکنه ٔ آن 250 تن است . آب آن از ...
-
گوگ تپه
لغتنامه دهخدا
گوگ تپه . [ ت َپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار. واقع در 8000 گزی جنوب خاوری حسن آباد سوگند و 3000 گزی راه فرعی جیران به حسن آباد کوهستانی و سردسیر و دارای 125 تن سکنه است ، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اها...
-
گروس
لغتنامه دهخدا
گروس . [ گ َرْ رو ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 57 هزارگزی جنوب باختر قره آغاج و23هزاروپانصدگزی جنوب باختری شوسه ٔ مراغه به میانه .هوای آن معتدل و دارای 350 تن سکنه است . آب آنجا ازرودخانه ٔ جیران تأمین میشو...
-
نخودآباد
لغتنامه دهخدا
نخودآباد. [ ن َ خُدْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، در 44هزارگزی شمال غربی قره آغاج و 12هزارگزی شمال راه مراغه به میانه . در ناحیه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 685 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ جیران و چشمه ، م...