کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جل رود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جل رود
لغتنامه دهخدا
جل رود. [ ] (اِخ ) نام رودی به خوار (... ورامین )، سرچشمه ٔ آن دماوند است . (از یادداشت های دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
جَلَ
لهجه و گویش گنابادی
jala در گویش گنابادی یعنی تگرگ
-
جُل
لهجه و گویش بختیاری
jol 1. لحاف، رختخواب؛ 2. پلاس.
-
جَل
لهجه و گویش بختیاری
jal زود، چابک jal biyâ>:زود بیا> .
-
جُل
لهجه و گویش تهرانی
لباس/پارچه کهنه، پارچه زیر پالان،پلاس
-
جل جل
واژهنامه آزاد
جُل جُل - تکان خوردن خفیف
-
جُل جُل زدن
لهجه و گویش تهرانی
جوش و حرکت بچه یا جوجه (مثلا به سمت غذا)
-
جُل جُل کردن
لهجه و گویش تهرانی
جنیدن، جُل زدن، جوش و جلا
-
جِل و جِل کردن
فرهنگ گنجواژه
ِگل وِگل کردن، در رفتن
-
جَل و جَل
فرهنگ گنجواژه
تند.
-
آسمان جل
فرهنگ فارسی معین
( ~. جُ) (ص مر) تهیدست ، فقیر.
-
جل آب
لغتنامه دهخدا
جل آب . [ ج ُل ْ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سبزی که بر روی آب استاده بندد واین فعل را جل بستن آب گویند. (آنندراج از غیاث ).
-
جل آخوندمحله
لغتنامه دهخدا
جل آخوندمحله . [ ج َ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار واقع در یکهزارگزی آخوندمحله . این ده چهل تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
جل پانی
لغتنامه دهخدا
جل پانی . [ ج ُ ل ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرادف جل آب : آنکه زین کافردلان دارد امید پوششی آخر او را لذت خواهش جل پانی کند. فوقی یزدی (از آنندراج ).نگار من که مرا مست جام سستی دیدلبش گرفت به کف جرعه ٔ نواخوانی مرا ز خانه برون کرد آنکه از سر خشم چو...