کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلبککُش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کش
فرهنگ فارسی عمید
(حرف + ضمیر) [مخففِ که اش] [قدیمی] keš که اش؛ که او را: ◻︎ حافظ چه طرفه شاخ نباتیست کلک تو / کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است (حافظ: ۹۶).
-
کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ke(a)š ۱. نواری با رشتههای لاستیکی که با کشیده شدن بلندتر میشود.۲. (صفت) دارای قابلیت ارتجاع؛ کشی: شلوار کش.۳. (بن مضارعِ کِشیدن) = کشیدن۴. کِشنده؛ حملکننده؛ حامل (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بارکش، هیزمکش.۵. تحملکننده؛ متحمل (در ترکیب با کلمۀ...
-
کش
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ کُشتن) koš ۱. = کُشتن۲. کُشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آدمکش، گاوکش.
-
کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) زخم و ریشی که بر دست و پای شتر بهم رسد و از آن پیوسته زردآب بیرون آید و از بیم سرایت شتران صحیح را داغ کنند؛ غره .
-
کش
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) نوار یا تسمه ای که دارای حالت ارتجاعی است مخصوصاً بندی که در آن نوار یا نوارهای لاستیکی به کار رفته باشد.
-
کش
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ په . ] 1 - (اِ.) سینه و صدر. 2 - بغل ، پهلو. 3 - (ص .) خوب ، خوش . 4 - خودستا، متکبر.
-
کش
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ) (فع .) 1 - کشیدن : کش و قوس . 2 - دوم شخص مفرد از امر حاضر از «کشیدن ». 3 - (ص فا.) در ترکیب به معنی «کشنده » آید به معانی ذیل : الف - کشنده ، برنده : غاشیه کش . ب - تحمل کننده : جفاکش . ج - تماس دهنده ، مالنده : جاروکش . د - نوشنده ، آشا...
-
کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) دفعه ، مرتبه ، بار.
-
کَش
لهجه و گویش بختیاری
kaš کِش، نوار لاستیکى داراى قابلیت ارتجاع بسیار.
-
کِش
لهجه و گویش بختیاری
keš صدا bi keš>:بىصدا؛ keš nakon:حرف نزن؛ keš nida:چیزى نمىگوید> .
-
کَش
لهجه و گویش تهرانی
مرتبه، صد مرتبه رفتم آنجا
-
کِش
لهجه و گویش تهرانی
بار: صد کش رفتم بازار
-
کش
لهجه و گویش تهرانی
زمین آبدار
-
کَش
لهجه و گویش تهرانی
بار ،نوبت
-
کش کش کش
لغتنامه دهخدا
کش کش کش . [ ک ِ ک ِ ک ِ / ک ُ ک ُ ک ُ ] (صوت ) آوازی که بدان سگ را بر سگی یا بر غریبی آغالند. (یادداشت مؤلف ) . || کلمه ای است که برای آرام کردن طفل شیرخواره ٔ گریان و خوابانیدن او گویند و عرب بیسک و ویسک گوید. (یادداشت مؤلف ).