کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جفاپیشگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جفاپیشگی
لغتنامه دهخدا
جفاپیشگی . [ ج َ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) کار جفاپیشه . عمل جفاپیشه . عمل جفاکار. جفاکاری . جفاپیشه بودن . ستم و ظلم را پیشه ٔ خود ساختن . رجوع به جفاپیشه و ظلم شود.
-
جستوجو در متن
-
مهرورزی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجمش، عشقبازی، عشقورزی، معاشقه ۲. شفقت، مهربانی ≠ جفاپیشگی، جفا
-
جان آزاری
لغتنامه دهخدا
جان آزاری . (حامص مرکب ) جفاپیشگی . ظلم . ستم . (ناظم الاطباء). عمل آنکه جان آزارد.
-
جفا کاری
لغتنامه دهخدا
جفا کاری . [ ج َ] (حامص مرکب ) عمل جفاکار. جفاکار بودن . کار جفاکار. جفاپیشگی . ستمگری . بیدادگری . ستم ورزی : ز ایام و ز هرک ایام پروردبه نسبت جز جفاکاری نیاید. خاقانی .بد بود از کسی جفاکاری که از او چشم دوستی داری .مکتبی .