جفا کاری . [ ج َ] (حامص مرکب ) عمل جفاکار. جفاکار بودن . کار جفاکار. جفاپیشگی . ستمگری . بیدادگری . ستم ورزی :
ز ایام و ز هرک ایام پرورد
به نسبت جز جفاکاری نیاید.
بد بود از کسی جفاکاری
که از او چشم دوستی داری .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جفا کاری . [ ج َ] (حامص مرکب ) عمل جفاکار. جفاکار بودن . کار جفاکار. جفاپیشگی . ستمگری . بیدادگری . ستم ورزی :
ز ایام و ز هرک ایام پرورد
به نسبت جز جفاکاری نیاید.