کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جزیرةالعرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جزیرةالعرب
لغتنامه دهخدا
جزیرةالعرب . [ ج َ رَ تُل ْ ع َ رَ ] (اِخ ) جایگاههای عربها. آنرا جزیره بدان جهت نام کردند که خلیج فارس و دریای سودان ازدو سوی آنرا احاطه کرده اند و دجله و فرات بجانب شمال آن قرار دارد و آن سرزمین اعراب و منشاء آنهاست . (از تاج العروس ). یاقوت حموی آ...
-
جستوجو در متن
-
عقارب
لغتنامه دهخدا
عقارب . [ ع َ رِ ] (اِخ ) قبیله ای است که در قسمت جنوب جزیرةالعرب نزدیک عدن ، سکونت دارند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
آره
لغتنامه دهخدا
آره . [ رَ ] (اِخ ) نام دماغه ای در آخرین نقطه ٔ جنوبی جزیرةالعرب و آن را رأس آره نیز گویند و آن به 25 هزارگزی مشرق باب المندب است .
-
عدنانیة
لغتنامه دهخدا
عدنانیة. [ ع َ نی ی َ ] (اِخ ) اراضی ... حجاز و نجدو اراضی مجاور آن از اواسط جزیرةالعرب و آنان را مضریه گویند و معدیه هم نامند. رجوع به قحطانیه شود.
-
صبح البزوی
لغتنامه دهخدا
صبح البزوی . [ ] (اِخ ) قطعه ای از رشته ٔ جبل شراه که امتداد آن از جزیرةالعرب است و متصل بشام و مصر باشد. (نخبة الدهر دمشقی ص 22).
-
وادی الاحرار
لغتنامه دهخدا
وادی الاحرار. [ دِل ْ اَ ] (اِخ ) محلی است در جزیرةالعرب واقع در موزن بنی عامر لوی . وجه تسمیه ٔ آن بسبب آن است که یزیدبن معاویه به بنی عامر وارد شد و آنان را به این اسم نامید. (معجم البلدان ).
-
حرار
لغتنامه دهخدا
حرار. [ ح ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَرّة. زمین های سنگلاخ سوخته . || ج ِ حَرّان وحَرّی ̍. || ج ِ حُر. (منتهی الارب ). || ج حِرّة. و در جزیرةالعرب بسیار بدین نام برخورد میشود که بنام دیگر مضاف است . (معجم البلدان ).
-
نزار
لغتنامه دهخدا
نزار. [ ن ِ ] (اِخ ) ابن معدبن عدنان . نام جد اعلای قبایل شمالی جزیرةالعرب است ، و اعراب شمالی به خصوص بنی قحطان و یمنی ها بدین نسبت بر اعراب جنوب تفاخر می کنند.
-
اسماعیلیة
لغتنامه دهخدا
اسماعیلیة.[ اِ لی ی َ ] (اِخ ) یا عدنانیه . عرب ساکن حجاز و نجد و اراضی مجاور آن از اواسط جزیرةالعرب ، منسوب به اسماعیل بن ابراهیم الخلیل از زن خود مسماة به هاجر.
-
شهارةالفیش
لغتنامه دهخدا
شهارةالفیش . [ ش َ رَ تُل ْ ] (اِخ ) دژی است نزدیک شهاره ٔ صنعاء که سنگهای قرمزرنگ با رگه های سفید ازکوهی که دژ مزبور بر فراز آن است استخراج می کنند و در تاریخ جنوب جزیرةالعرب اهمیت خاصی دارد چون مقبره ٔ امیر ذوالشرفین محمدبن جعفر آخرین کس از سلسله ٔ...
-
ابن حائک
لغتنامه دهخدا
ابن حائک . [ اِ ن ُ ءِ] (اِخ ) ابومحمد حسین بن احمدبن یعقوب همدانی . عالم جغرافیائی نحوی لغوی . وفات 334 هَ .ق . صاحب تصنیفات در جغرافیا مانند کتاب المسالک و الممالک . عجائب الیمن . جزیرةالعرب و اسماء بلادها و اودیتها و غیر آن .
-
دوان
لغتنامه دهخدا
دوان . [ دَوْ وا ] (اِخ ) بیابان بزرگی است در ناحیه ٔ حضرموت که از کوههای یمن آغاز می شود و نخست به سوی شرق و سپس به طرف جنوب شرقی تا ساحل اقیانوس هند امتداد می یابد و به نامهای «وادی منوا» و «وادی قصر» و «وادی مسرت » نیز معروف است . این بیابان از دو...
-
شبوة
لغتنامه دهخدا
شبوة. [ ش َب ْ وَ ] (اِخ ) پایتخت قدیم حضرموت واقع در جنوب جزیرةالعرب است که در آن بناهای قدیم بسیار از جمله معبد «سین » رب النوع ماه میباشد. آثاری که در این شهر به دست آمده است مربوط به قرن 5 قبل از میلاد و قبل از آن می باشد. (از الموسوعة العربیة ال...
-
عمانی
لغتنامه دهخدا
عمانی . [ ع ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به عمان که از بلاد بحری است در پایین بصره . (از انساب سمعانی ) (از اللباب فی تهذیب الانساب ابن اثیر). منسوب به عمان که در دریای هند و جنوب شرقی جزیرةالعرب قرار دارد. رجوع به عُمان شود.- لیموی عمانی ؛ لیموترشی است ...