کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جرائی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جرائی
لغتنامه دهخدا
جرائی . [ ج َ ] (ع اِ) ج ِ جَریئَة.به معنی خانه ای که در آن ددان را شکار کنند. (از منتهی الارب ) (از شرح قاموس ) (اقرب الموارد). و ج ِ جَری ٔ به معنی فوق . (قطر المحیط). و این وزن نزد عرب متروک است مگر به صورت شذوذ و جمع قیاسی آن جرایا است چون خطیئة ...
-
جرائی
واژهنامه آزاد
جرائی به معنی شجاع و از ریشه جرائت گرفته شده است.
-
جستوجو در متن
-
جرئة
لغتنامه دهخدا
جرئة. [ ج َ رِ ءَ ] (ع اِ) خانه ای که در آن ددان را شکار کنند. (منتهی الارب ). جَرائی . (منتهی الارب ). در قطر المحیط جرئیة به این معنی ضبط شده و جمع آن جرائی است که در بالا ذکر شد و شاید یکی مصحف دیگری است .
-
جریئة
لغتنامه دهخدا
جریئة. [ ج َ ءَ ](ع اِ) کمینگاه صیاد. (ناظم الاطباء). خانه ٔ سنگی که ددان را در آن شکار کنند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). خانه ٔ سنگی که سنگی بر بالای در آن باشد و گوشتی در آن نهند و چون درنده ای برای خوردن گوشت به آن وارد شود سنگ بر در خانه قر...