جریئة. [ ج َ ءَ ](ع اِ) کمینگاه صیاد. (ناظم الاطباء). خانه ٔ سنگی که ددان را در آن شکار کنند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). خانه ٔ سنگی که سنگی بر بالای در آن باشد و گوشتی در آن نهند و چون درنده ای برای خوردن گوشت به آن وارد شود سنگ بر در خانه قرار گیرد و راه را مسدود سازد. (از تاج العروس ). ج ، جَرائی . (از تاج العروس ) (متن اللغة) (اقرب الموارد). وزن مزبور در جمع این کلمه نادر و غیرقیاسی است و جمع قیاسی آن «جَرایا» است . (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). || تأنیث جَری ٔ. دلاور و شجاع . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.