کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جحرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جحرة
لغتنامه دهخدا
جحرة. [ ج َ رَ / ج َ ح َ رَ ] (ع اِمص ) تنگی . || (اِ) سال سخت بی باران . (منتهی الارب ). السنة المجدیة. (المنجد).
-
واژههای همآوا
-
جهرة
لغتنامه دهخدا
جهرة. [ ج َ رَ ] (ع اِ) آشکارا. (منتهی الارب ). عیان . (از اقرب الموارد) : ارنا اﷲ جهرة ؛ ای عیاناً غیرمستتر. (منتهی الارب ). || (مص ) آشکارا شدن . (آنندراج ).
-
جحرط
لغتنامه دهخدا
جحرط.[ ج ِ رِ ] (ع ص ، اِ) زن پیر کهن سال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ذیل اقرب الموارد). و رجوع به جحرظ شود.
-
جَهْرَةً
فرهنگ واژگان قرآن
به وضوح -آشکارا(جهر:ظهور هر چيزي در حد کمال براي یکی ازحواس آدمي)
-
جستوجو در متن
-
احیر
لغتنامه دهخدا
احیر. [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) متحیرتر.- امثال : احیر من اللیل . احیر من ضب ّ ؛ لانه اذا فارق جحره لم یهتد للرجوع . احیر من ورل ؛ و هو دابَّة مثل الضب ّ یوصف بالحیرة. (مجمع الامثال میدانی ).احیر من ید فی رحم .
-
جحر
لغتنامه دهخدا
جحر. [ ج ُ ] (ع اِ) سوراخ دده و خزنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جُحران . سوراخ مار و جز آن . (مهذب الاسماء). سوراخ . (دهار). هر سوراخی که خزندگان و سباع برای خود کنند. (از اقرب الموارد). سوراخ سوسمار و مار و جز آن . خانه ٔ بعض حیوانات از حشره ...
-
نفق
لغتنامه دهخدا
نفق . [ ن َ ف َ ] (ع اِ)راه باریک در زمین که به سوی جائی رود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از المنجد). سمج که راه گذر دارد. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). سوراخ و سردابه . (مهذب الاسماء). تونل . (یادداشت مؤلف ). قوله تعالی : نفقاً فی الارض او سلماً فی...