کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جبا کردن
لغتنامه دهخدا
جبا کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیاله ٔ خود را از راه دوستی و تواضع بدیگری دادن . (برهان عجم ). این اصطلاح قهوه خانه است و در شراب هم مستعمل است . (برهان عجم ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : فوجی بیا که از سر دل بگذریم مااین جام عیش رابحریفان جبا ک...
-
واژههای مشابه
-
جباً
لغتنامه دهخدا
جباً. [ ج ُ بَن ْ ] (ع مص ) فراهم آوردن آب را در حوض . (از منتهی الارب ). و رجوع به جِبا شود.
-
جُبا ،جُبا خانه، جُبّه خانه
لهجه و گویش تهرانی
غورخانه، زرداخانه،اسلحه خانه، لباسخانه
-
جستوجو در متن
-
جباجبا گفتن
لغتنامه دهخدا
جباجباگفتن . [ ج َ ج َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) جبا کردن . پیاله ٔ خود را بدیگری دادن از راه دوستی : ز شش جهت همه اشیا جباجبا گویندچه حکمتست بجا هیچ مرحبا بتو نیست . ملاشاه (از بهار عجم ) (آنندراج ).رجوع به جبا کردن شود.
-
جبی
لغتنامه دهخدا
جبی . [ ج ِ با ] (ع مص ) بزور و خشونت و تهدید دریافت کردن چیزی را. (از دزی ). و رجوع به جبا شود.
-
جباوة
لغتنامه دهخدا
جباوة. [ ج ِ / ج َ وَ ] (ع اِ) آب فراهم آورده در حوض بجهت شتران . (از قطرالمحیط) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جِبوَه . (از منتهی الارب ) (قطر المحیط). جِباة. (قطر المحیط). جِبا. جبایَه . (از قطر المحیط). آب گردآمده د...
-
بددل
لغتنامه دهخدا
بددل . [ ب َْ، دِ ] (ص مرکب ) ترسنده و ترسناک . (برهان قاطع). ترسناک . (غیاث اللغات ). ترسنده و بیمناک ورمیده خاطر. (انجمن آرا) (آنندراج ). بزدل ، نقیض شجاع . (هفت قلزم ). جبان و ترسناک . (ناظم الاطباء). جبان . (زمخشری ) (دستوراللغة). جُبّا. فَشِل . ...
-
خراج
لغتنامه دهخدا
خراج . [ خ َ ] (ع اِ) باج . جبا. چنذا. هز. آنچه را که پادشاه و حاکم از رعایا گیرند. گفته اند که خراج آن چیزی است که در حاصل مزروعات گیرند و باج آن چیزی است که جهت حق صیانت و حفاظت از سوداگران گیرند. (از ناظم الاطباء). صاحب غیاث اللغات آرد: بفتح اول م...