کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جایگاه بلند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جایگاه خاکسپاری
واژهنامه آزاد
مکان تدفین
-
locomotive fueling station
جایگاه سوختگیری لوکوموتیو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مکانی در آمادگاه لوکوموتیو که تأسیسات سوختگیری در آنجا قرار دارد
-
drug consumption room, DCR
جایگاه مصرف مواد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← تزریقخانۀ ایمن
-
جایگاه دام ودد
دیکشنری فارسی به عربی
حديقة الحيوان
-
جا و جایگاه
فرهنگ گنجواژه
پایه و رتبه.
-
جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یا ورزشگاهها
دیکشنری فارسی به عربی
مدرج
-
جستوجو در متن
-
عالی رتبه
فرهنگ واژههای سره
بلند پایه، والا جایگاه
-
perches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشرات، ماهی لوتی، جایگاه بلند، جای امن، نشیمن گاه پرنده، چوب زیر پایی، تیر، قرار گرفتن، نشستن، در جای بلند قرار دادن
-
خاستگاه
لغتنامه دهخدا
خاستگاه . (اِ مرکب ) مبداء. محل برخاستن . جایگاه بلند شدن و طلوع کردن .
-
فائیة
لغتنامه دهخدا
فائیة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) جای بلند گسترده . (آنندراج ). جایگاه مرتفع منبسط. (از اقرب الموارد).
-
اصماد
لغتنامه دهخدا
اصماد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صَمْد. جایگاه های بلند درشت . (از اقرب الموارد).
-
مقعد
دیکشنری عربی به فارسی
نيمکت , کرسي قضاوت , جاي ويژه , روي نيمکت يامسند قضاوت نشستن يا نشاندن , نيمکت گذاشتن (در) , بر کرسي نشستن , نشيمن گاه پرنده , چوب زير پايي , تير , ميل , جايگاه بلند , جاي امن , نشستن , قرار گرفتن , فرود امدن , درجاي بلند قرار دادن , جا , صندلي , نشي...
-
برزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: borzān) (بُرز = شکوه و جلال ، عظمت ، دارای قدرت ، نیرومند و با شکوه ، فراز + ان (پسوند نسبت))، منسوب به شکوه و جلال و عظمت ، منتسب به قدرتمندی و نیرومندی ؛ قدرتمند ، نیرومند.]این واژه (بُرزان) با کلمهی اوستایی ' بَرزان ' به معنای جایگاه بلند ...
-
شئز
لغتنامه دهخدا
شئز. [ ش َءْزْ ] (ع مص ) هم خوابگی با زن . (از ذیل اقرب الموارد). نکاح . (از متن اللغة). آرمیدن با کنیزک . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || درشت شدن جایگاه . (حاشیه ٔ المصادر زوزنی چ بینش ص 389). ستبر شدن جایگاه از سنگ و اما زمین که از گل سطبر شده...
-
ارجمند
لغتنامه دهخدا
ارجمند. [ اَم َ ] (ص مرکب ) مرکب از ارج و مند، چه ارج قدر و قیمت و مند کلمه ایست که دلالت بر داشتن کند مثل دولتمند و سعادتمند. (از فرهنگی خطی ). باارج . باارزش . صاحب قیمت . (غیاث اللغات ). قیمتی . (آنندراج ). ثمین . گرانبها. (آنندراج ). پُربها. (اوب...