کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثنویه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثنویه
/sanaviy[y]e/
معنی
گروهی که قائل به دو مبدٲ خیر و شر هستند؛ معتقدان به ثنویت. Δ بعضی از نویسندگان اسلامی مانویه و مزدکیه را از این گروه دانسته و آنها را اصحاب اثنین هم خواندهاند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثنویه
فرهنگ فارسی معین
(ثَ یِّ) [ ع . ثنویة ] (ص . اِ.) گروهی که به دو مبدأ خیر و شر اعتقاد دارند، دوالیسم .
-
ثنویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: ثنویَّة] sanaviy[y]e گروهی که قائل به دو مبدٲ خیر و شر هستند؛ معتقدان به ثنویت. Δ بعضی از نویسندگان اسلامی مانویه و مزدکیه را از این گروه دانسته و آنها را اصحاب اثنین هم خواندهاند.
-
واژههای مشابه
-
ثنویة
لغتنامه دهخدا
ثنویة. [ ث َ ن َ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث ثَنَوی . قول به دو اصل . || (مص جعلی ، اِ) شرک . || گروهی که به دو خدا قائلند. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: فرقه ای از کفار هستند که به دو آفریدگار قائل شده اند. میگویند ما در این جهان نیکیها و بدیهای ب...
-
جستوجو در متن
-
ثنوی
فرهنگ فارسی معین
(ثَ نَ یِّ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به ثنویه . نک ثنویه .
-
ثانویه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) [عربی: ثانویَّة] sānaviy[y]e ۱. = ثانوی۲. (اسم) = ثنویه
-
احارکف
لغتنامه دهخدا
احارکف . [ ] (اِ) ثنویه ، بلغت صغد ایران بالا. (ابن الندیم ).
-
دشتیین
لغتنامه دهخدا
دشتیین . [ دَ ] (اِخ ) پیروان «دشتی » و او در اول طریقه ٔ ماری الاسقف داشت از ثنویه ، سپس با او مخالفت کرد. (از الفهرست ابن الندیم ). و رجوع به دشتی شود.
-
مرقیون
لغتنامه دهخدا
مرقیون . [ م َ ] (اِخ ) رئیس فرقه ای از ثنویه که به نام او به مرقیونیه موسومند. (از مفاتیح العلوم ). و رجوع به مرقیونیة شود.
-
اصحاب اثنین
لغتنامه دهخدا
اصحاب اثنین . [ اَ ب ِ اِ ن َ ] (اِخ ) دوبینندگان . دومبدئیان . ثنویه . و شهرستانی آرد: ثنویه اصحاب اثنین ازلی اند که پندارند نور و ظلمت ازلی قدیم اند، برخلاف مجوس که به حدوث ظلام قائلند. (از ملل و نحل چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 72).
-
کیسانیه
لغتنامه دهخدا
کیسانیه . [ ک َ نی ی َ ] (اِخ )گروهی از ثنویه که وجود اشیاء را از سه اصول گویند یعنی آب و آتش و خاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
مبیضة
لغتنامه دهخدا
مبیضة. [ م ُ ب َی ْ ی ِ ض َ ] (اِخ ) گروهی است از ثنویه از اصحاب مقنع بدان جهت که جامه های سپید پوشیدندی . ضد مسوده از عباسیان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط) (یادداشت دهخدا). یکی از فرق ده گانه مشبهه . (بیان الادیان ). ...
-
دیصانیة
لغتنامه دهخدا
دیصانیة. [ دَ ی ْ نی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از ثنویه که منسوبند به دیصان و مذهب او آن است که نور فاعل مختار است و ظلمت موجب و فعل او بحسب طبع و اضطرار. (نفائس الفنون ). رجوع به ابن دیصان و البیان و التبیین ج 1 ص 40 و ضحی الاسلام ج 3 و خاندان نوبختی عبا...
-
ثنوی
لغتنامه دهخدا
ثنوی . [ ث َ ن َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به اثنان یا اثنی عشر در صورتی که علم باشد. || منسوب به ثنویة قائلین بدو اصل : کسی که با تو دم از اتحاد و صدق نزداگر چه هست موحد یکی است با ثنوی . سوزنی .از ثنای توبسی بی خبر است هم چنان چون ثنوی از توحید ...