کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثنویت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثنویت
/sanaviy[y]at/
معنی
۱. اعتقاد به دو اصل و مبدٲ خیر و شر؛ اعتقاد به دو خدا یا دو صانع برای عالم؛ دوگانهپرستی؛ دوآلیسم.
۲. عقیدهای فلسفی که عالم را مرکب از دو اصل میداند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
dualism
-
جستوجوی دقیق
-
ثنویت
فرهنگ فارسی معین
(ثَ نَ یَُ) [ ع . ] (مص جع .) 1 - دوگانگی . 2 - دوگانه پرستی .
-
ثنویت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ثنویّة] sanaviy[y]at ۱. اعتقاد به دو اصل و مبدٲ خیر و شر؛ اعتقاد به دو خدا یا دو صانع برای عالم؛ دوگانهپرستی؛ دوآلیسم.۲. عقیدهای فلسفی که عالم را مرکب از دو اصل میداند.
-
واژههای همآوا
-
ثنویة
لغتنامه دهخدا
ثنویة. [ ث َ ن َ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث ثَنَوی . قول به دو اصل . || (مص جعلی ، اِ) شرک . || گروهی که به دو خدا قائلند. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: فرقه ای از کفار هستند که به دو آفریدگار قائل شده اند. میگویند ما در این جهان نیکیها و بدیهای ب...
-
جستوجو در متن
-
duality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ثنویت، همزادی
-
dualities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوگانگی ها، ثنویت، همزادی
-
ثنویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: ثنویَّة] sanaviy[y]e گروهی که قائل به دو مبدٲ خیر و شر هستند؛ معتقدان به ثنویت. Δ بعضی از نویسندگان اسلامی مانویه و مزدکیه را از این گروه دانسته و آنها را اصحاب اثنین هم خواندهاند.
-
دوالیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: dualisme] [قدیمی] du'ālism هر مذهب و آیینی که قائل به دو اصل و مبدٲ باشد؛ ایزد و اهرمن؛ روح و ماده؛ ثنویت؛ دوگانهپرستی.
-
دیصانیة
لغتنامه دهخدا
دیصانیة. [ دَ ی ْ نی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از ثنویه که منسوبند به دیصان و مذهب او آن است که نور فاعل مختار است و ظلمت موجب و فعل او بحسب طبع و اضطرار. (نفائس الفنون ). رجوع به ابن دیصان و البیان و التبیین ج 1 ص 40 و ضحی الاسلام ج 3 و خاندان نوبختی عبا...
-
دوبینی
لغتنامه دهخدا
دوبینی . [ دُ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت دوبین . لوچی . اَحوالی . کاژی . (از یادداشت مؤلف ).دوتا دیدن هر شیئی . رجوع به دوبین شود : اگر تو دیده وری نیک و بد ز حق بینی دوبینی از قبل چشم احول افتاده ست . سعدی . || نفاق و ریاکاری و بی حقیقتی . (ناظم الا...
-
گنستیسیسم
لغتنامه دهخدا
گنستیسیسم . [ گْن ُ / گ ِ ن ُ] (فرانسوی ، اِ) یا مذهب گنستیکی یا گنوسی . طریقه ٔ مذهبی مبنی بر ثنویت . این مذهب در قرن دوم م . در کشور روم توسعه یافت ، بلاشک قبل از این تاریخ هم افکار گنستیکی وجود داشته است ، زیرا که در میان یهودان اسکندریه هم این اف...
-
قرمطیان
لغتنامه دهخدا
قرمطیان . [ ق ِ م ِ / ق َ م َ ] (اِخ ) فرقه ای از غُلات شیعه میباشند که به سبعیه نیز نامیده شده اند. (تعریفات ). از وقتی که نخستین دعات اسماعیلی در اهواز مستقر شدند و آغاز دعوت برای امامت محمدبن اسماعیل و اولاد او کردند، یکی از مبلغان خود را به نام ح...
-
روح
لغتنامه دهخدا
روح . (ع اِ) جان . ج ، اَرْواح . مؤنث نیز می باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). جان . (غیاث ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (دهار). نفس . (منتهی الارب ). آنچه مایه ٔ زندگی نفسهاست . (از اقرب الموارد). روان . بوعلی سینا گوید: [ خداوند ] مردم را از گ...
-
جابر
لغتنامه دهخدا
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حیان . قفطی آرد: جابربن حیان الصوفی الکوفی از متقدمین در علوم طبیعی است و بخصوص در علم کیمیا ماهر بودو تألیفات بسیار و مصنفات مشهوری در آن علم دارد معذلک بر بسیاری از علوم فلسفی مطلع بوده است و از پیروان علم معروف به علم باط...