کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکحل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تکحل
/takahhol/
معنی
سرمه کشیدن؛ سرمه به چشم خود کشیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکحل
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ حُّ) [ ع . ] (مص ل .) سرمه کشیدن .
-
تکحل
لغتنامه دهخدا
تکحل . [ ت َ ک َح ْ ح ُ ] (ع مص مرکب ) سرمه در چشم کردن . (زوزنی ). سرمه کشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سرمه در چشم خود کردن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و منه : لیس التحکل فی العینین کالکحل . (اقرب الموارد). || نمودار کردن زمین سبزی گیاه ...
-
تکحل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] takahhol سرمه کشیدن؛ سرمه به چشم خود کشیدن.
-
واژههای همآوا
-
تکهل
لغتنامه دهخدا
تکهل . [ ت َ ک َهَْ هَُ ] (ع مص ) به مرد کهل مانستن . || خود رابه کهلان منسوب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
متکحل
لغتنامه دهخدا
متکحل . [ م ُ ت َ ک َح ْ ح ِ ] (ع ص ) سرمه کشنده یعنی آن که در چشم خود سرمه کشد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سرمه کشیده . (ناظم الاطباء). رجوع به تکحل شود.
-
معطی
لغتنامه دهخدا
معطی . [ م ُ ] (ع ص ) عطاکننده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بخشنده . دهنده . دهشکار. باذل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : آن معطیی که روز و شب از بهر نام نیک در پوزش مروت و در دادن عطاست . فرخی .معطی مالش ب...