کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تِته پِته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تِته پِته
لهجه و گویش تهرانی
لکنت:به () افتادن
-
تِته پِته
فرهنگ گنجواژه
لکنت.
-
واژههای مشابه
-
تته
لغتنامه دهخدا
تته . [ ت َت ْ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است از بلاد سند که به هاء هندی تهته گویند و از جمله شهرتته یکی دیول است که حکیم دیولی شاعر از آنجا بوده و دیبل معرب دیول است باری منسوب به آن شهر را تتوی گویند و از آنجا بوده رشیدالدین صاحب کتاب منتخب اللغه و فرهن...
-
تته
لغتنامه دهخدا
تته . [ ت ِ ت ِ ] (اِخ ) قصبه ای در افریقای جنوبی جزو مستعمرات پرتقال است که بر ساحل خلیج زامبز قرار دارد و مرکز بازرگانی پرتقالیها در داخل افریقا است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
تته پته
لغتنامه دهخدا
تته پته . [ ت ِ ت ِ پ ِ ت ِ ] (اِ مرکب ، ازاتباع ) تت و پت . لکنت . با کردن و افتادن مستعمل : تته پته کردن . تته پته افتادن . رجوع به تت و پت شود.
-
تته رستاق
لغتنامه دهخدا
تته رستاق . [ ت َ ت َ رُ ] (اِخ ) از توابع نور است . رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 32 و 111 و ترجمه ٔ وحید ص 56 و 150 شود.
-
تته پته افتادن
لغتنامه دهخدا
تته پته افتادن . [ ت ِ ت ِ پ ِ ت ِاُ دَ ] (مص مرکب ) تته پته کردن . از نادانی یا ترس بیان مقصود را بخوبی نتوانستن . تت و پت کردن . رجوع به تت و پت و تته و پته و دیگر ترکیبهای آن دو شود.
-
تته پته کردن
لغتنامه دهخدا
تته پته کردن . [ ت ِ ت ِ پ ِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به تته پته افتادن . لکنت بیان . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
به تَتَه پته افتادن
لهجه و گویش تهرانی
زبان گرفتن، لکنت پیدا کردن
-
تَته و پَته
فرهنگ گنجواژه
لکنت. به تته پته افتادن=از جواب عاجز شدن.
-
واژههای همآوا
-
تته پته
لغتنامه دهخدا
تته پته . [ ت ِ ت ِ پ ِ ت ِ ] (اِ مرکب ، ازاتباع ) تت و پت . لکنت . با کردن و افتادن مستعمل : تته پته کردن . تته پته افتادن . رجوع به تت و پت شود.