کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَنَفَّسَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَنَفَّسَ
فرهنگ واژگان قرآن
می دمد - نفس می کشد
-
واژههای مشابه
-
تنفس
واژگان مترادف و متضاد
۱. استنشاق، دموبازدم، شهیق، ۲. نفس کشیدن، دم زدن، استنشاق کردن
-
تنفس
فرهنگ واژههای سره
دم وبازدم
-
entr'acte
تنفس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] 1. فاصلۀ بین دو پرده از یک نمایش برای استراحت تماشاگران و بازیگران 2. فاصلۀ زمانی در میانۀ نمایش فیلم برای استراحت تماشاگران
-
تنفس
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .)1 - نفس کشیدن . 2 - تفرج کردن . 3 - استراحت و تعطیل بین ساعت های درس و کار مجلس ، انجمن یا دادگاه .
-
تنفس
لغتنامه دهخدا
تنفس . [ ت َ ن َف ْ ف ُ ] (ع مص ) نفس زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). دم برزدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). داخل کردن نفس به ریه وخارج کردن از آن ، و هر ریه داری متنفس است . (از اقرب الموارد). دم و نفس و دم زدگی و نفس کشیدگی و ...
-
تنفس
دیکشنری عربی به فارسی
دم زني , تنفس
-
تنفس
دیکشنری عربی به فارسی
دم زدن , نفس کشيدن , استنشاق کردن
-
تنفس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (زیستشناسی) tanaffos نفس کشیدن؛ دَم زدن؛ جذب اکسیژن و دفع دیاکسیدکربن بهوسیلۀ ریه.〈 تنفس مصنوعی: (پزشکی) حرکاتی که با دست یا بهوسیلۀ اسباب به ریههای کسی که در اثر غرق شدن یا عارضۀ دیگری نفسش قطع شده باشد داده میشود تا هوا...
-
تنفس
دیکشنری فارسی به عربی
تطلع , تنفس , عتلة
-
تنفس کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نفسکشیدن، دم زدن، نفس زدن ۲. شهیق ≠ زفیر
-
respiration rate, specific oxygen uptake rate, SOUR
آهنگ تنفس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آهنگ مصرف اکسیژن براثر واکنشهای زیستی
-
diffusion respiration
تنفس پخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مبادلۀ گازهای تنفسی از غشای یاخته یا پوششهای تنفسی
-
aerobic respiration
تنفس هوازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] تنفسی که در آن گیرنده نهایی الکترون، اکسیژن مولکولی هواست