کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توزع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توزع
/tavazzo'/
معنی
۱. پراکنده شدن؛ متفرق شدن.
۲. میان خود قسمت کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توزع
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ زُّ) [ ع . ] (مص ل .) پراکنده شدن .
-
توزع
لغتنامه دهخدا
توزع . [ ت َ وَزْ زُ ] (ع مص ) وابخشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || وابخشیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || برخود دیدن قسمت را. (منتهی الارب ). || تفریق کردن مال را میان خود. (از اقرب الموارد). بخش گرفتن . (آنندراج ). میان خود قسمت کردن . (ناظم...
-
توزع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tavazzo' ۱. پراکنده شدن؛ متفرق شدن.۲. میان خود قسمت کردن.
-
جستوجو در متن
-
بشولیدگی
لغتنامه دهخدا
بشولیدگی . [ ب َ / ب ِ / ب ُ دَ / دِ ] (حامص ) تشویش : از این سبب توزّع خاطر و بشولیدگی ضمیر ظاهر گشت . (جهانگشای جوینی ). و هر روز تشویش و بشولیدگی و توزّع ضمیر و دلتنگی زیادت می شد. (جهانگشای جوینی ).
-
وابخشیده شدن
لغتنامه دهخدا
وابخشیده شدن . [ ب َ دَ /دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) توزع . (تاج المصادر بیهقی ).
-
وابخشیدن
لغتنامه دهخدا
وابخشیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) تقسیم . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). تقاسم . (منتهی الارب ). توزع . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). قسم . (تاج المصادر بیهقی ). قسمت کردن . (مجمل اللغه ). تقسیم کردن . مقاسمه . تفلیج . فلج . (تاج المصادر بیهقی ):...
-
متوزع
لغتنامه دهخدا
متوزع . [ م ُ ت َ وَزْ زِ ] (ع ص ) پراکنده و پریشان . (غیاث ) (آنندراج ) : خاطر عاطر پادشاه از آن هاجم ناگاه و ناجم نااندیشیده متشوش و متوزع شد. (المضاف الی بدایع الازمان ص 38). || تقسیم کننده و مقسم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تقسیم شده و...