کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توریص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توریص
لغتنامه دهخدا
توریص . [ ت َ ] (ع مص ) به یکبار بیضه نهادن ماکیان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به یکبار انداختن مرد غائط را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به یکبار انداختن ماکیان بر خایه نشسته پیخال را. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
طوریس
لغتنامه دهخدا
طوریس . (اِخ ) (جبل ...)سلسله ٔ جبال آسیای صغیر بین کیلیکیه و کاپادوکیه .
-
توریث
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ ع . ] (مص م .) ارث گذاشتن .
-
توریث
لغتنامه دهخدا
توریث . [ ت َ ] (ع مص ) میراث دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). وارث گردانیدن و شریک ورثه ٔ کسی نمودن دیگری را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آتش جنبانیدن تا شعله زند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الم...
-
توریس
لغتنامه دهخدا
توریس . [ ت َ ] (ع مص ) به ورس رنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). و آن (ورس ) نباتی باشد که به زعفران ماند. (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به ورس شود.
-
توریث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوریث] [قدیمی] to[w]ris ۱. ارث دادن؛ ارث رسانیدن؛ میراث گذاشتن.۲. وارث گردانیدن؛ کسی را شریک ورثه ساختن.
-
جستوجو در متن
-
توریض
لغتنامه دهخدا
توریض . [ ت َ ] (ع مص ) غائط رقیق و تنگ انداختن . || به یکبار بیضه نهادن مرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توریض ماکیان ؛ یعنی زیر بال گرفتن ماکیان تخم را سپس برخاستن و بیضه نهادن به یکبار. ابومنصور گوید: که این تصحیف باشد و صحیح توریص ...