کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توجبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توجبه
/tujabe/
معنی
= نوجبه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توجبه
فرهنگ فارسی معین
(جَ بِ) (اِ.) سیل ، سیلاب .
-
توجبه
لغتنامه دهخدا
توجبه . [ ج َ ب َ / ب ِ / ج ِ ب َ /ب ِ ] (اِ) سیلاب را گویند. (برهان ) (آنندراج ). سیل . (صحاح الفرس ). این کلمه را صاحب منتهی الارب با تاء مثناة فوقانی بیش از صد موضع می آورد و هیچ جا نوجبه بانون نیاورده است . رشیدی می گوید با تاء غلط است و بانون صح...
-
توجبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tujabe = نوجبه
-
جستوجو در متن
-
نوجبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نوژبه، توجبه› [قدیمی] no[w]jabe ۱. سیل؛ سیلاب؛ توجبه.۲. آب چشمه.
-
قرانیس
لغتنامه دهخدا
قرانیس . [ ق َ ] (ع اِ) اوائل توجبه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اوایل سیل با غثاء. (از اقرب الموارد). اوایل توجبه با آنچه آورد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
مکسل
لغتنامه دهخدا
مکسل . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) واد مکسل ؛ رودباری که توجبه اش از نزدیک آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رودباری که توجبه در آن از نزدیکیها آید. (ناظم الاطباء). وادیی که سیل در آن از نزدیکیها آید. (از اقرب الموارد).
-
باعق
لغتنامه دهخدا
باعق . [ ع ِ ] (ع ص ، اِ) سخت آوازکننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سیل بزرگ . (منتهی الارب ). توجبه ٔ بزرگ . (ناظم الاطباء). توجبه . || باران شدید و سخت .
-
جوخ
لغتنامه دهخدا
جوخ . [ج َ ] (ع مص ) کندن توجبه [ سیل ] کناره ٔ رود را. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد).
-
جاعف
لغتنامه دهخدا
جاعف . [ ع ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از جَعف : سیل جاعف ، توجبه ؛ [ سیل ] که زمین بکاود و همه چیز را ببرد. (منتهی الارب ).
-
سیل آورد
لغتنامه دهخدا
سیل آورد. [ س َ / س ِ وَ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) آنچه که توجبه می آورد. (ناظم الاطباء). آورده شده بوسیله ٔ سیل . آنچه که سیل با خود همراه می آورد.
-
قحاف
لغتنامه دهخدا
قحاف . [ ق ُ ] (ع ص ) برنده ٔ همه چیز. گویند:سیل قحاف ؛ توجبه که همه را برد. (از منتهی الارب ).
-
فقوء
لغتنامه دهخدا
فقوء. [ ف ُ ] (ع مص ) خاک آلود کردن توجبه و باران پس ستور نچریدن علف را. (منتهی الارب ).
-
ایهمان
لغتنامه دهخدا
ایهمان . [ اَ هََ ] (ع ص ، اِ) (از «ی هَ م ») تثنیه ٔ اَیهَم در حال رفع. رجوع به ایهم شود. || در لغت اهل بادیه کنایه از توجبه و شتر نر جوشان کشنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || در لغت شهریان کنایه از توجبه و سواران ، یا ...
-
جیخ
لغتنامه دهخدا
جیخ . [ ج َ ] (ع مص )برکندن توجبه [ سیل ] وادی را. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). این لغتی است در جوخ . (منتهی الارب ).