کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنطاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنطاف
لغتنامه دهخدا
تنطاف . [ ت َ ] (ع مص ) نطف الماء نطفاً و نطافةً و نطفاناً و تنطافاً؛ کم کم جاری شدن . (از اقرب الموارد). نطف . (ناظم الاطباء). و رجوع به نطف شود. || چکیدن از قِربه بعلت شکاف و درز و دریدگی . || متهم کردن کسی را به فجور و آلوده کردن او را به عیب . ||...
-
جستوجو در متن
-
نطاف
لغتنامه دهخدا
نطاف . [ ن َ ] (ع مص ) نطف . تنطاف . نطفان . نطافة. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به نَطف شود.
-
نطافة
لغتنامه دهخدا
نطافة. [ ن ِ ف َ ] (ع مص ) نَطف . نطاف . تنطاف . نطفان . (اقرب الموارد) (المنجد) (متن اللغة). رجوع به نَطف شود. || نطوفة. نَطَف . (اقرب الموارد)(از منتهی الارب ) (از المنجد). رجوع به نَطَف شود.
-
نطف
لغتنامه دهخدا
نطف . [ ن َ ] (ع مص ) روان گشتن و رفتن آب . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). جاری شدن آب . (از متن اللغة). اندک اندک جاری شدن آب . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || چکه کردن مشک آب به علت پارگی یا دریدگی یا سوراخ شدن . (از اقرب المو...