کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنشیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تنشیف
/tanšif/
معنی
۱. خشک کردن آب یا رطوبت چیزی.
۲. خشک شدن شیر در پستان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنشیف
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - خشک کردن آب یا رطوبت چیزی . 2 - خشک شدن شیر در پستان .
-
تنشیف
لغتنامه دهخدا
تنشیف . [ ت َ ] (ع مص ) به خرقه و مانند آن گرفتن آب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تنشف شود. || بانشافه شدن شتر. (آنندراج ) (منتهی الارب ). گاه پرشیر و گاه بدون شیر شدن پستان ناقه ، واین حالت نزدیک نتاج د...
-
تنشیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanšif ۱. خشک کردن آب یا رطوبت چیزی.۲. خشک شدن شیر در پستان.
-
جستوجو در متن
-
خشکانیدن
لغتنامه دهخدا
خشکانیدن . [ خ ُ دَ ] (مص ) خشک کردن . جوشانیدن . تجفیف . تنشیف . (یادداشت بخط مؤلف ). || خشک کنانیدن . خشک کردن فرمودن . (ناظم الاطباء).
-
تنشف
لغتنامه دهخدا
تنشف . [ ت َ ن َش ْ ش ُ ] (ع مص ) آب و جز آن در خویشتن چیدن . (تاج المصادر بیهقی ). در خویشتن چیدن . (زوزنی ). بخود کشیدن حوض آب را و کاغذ سیاهی را و جامه خوی را.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به خرقه و مانند آن گرفتن ...
-
منشف
لغتنامه دهخدا
منشف . [ م ُ ن َش ْ ش ِ ] (ع ص ) جذب کننده و به خود کشنده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تنشیف شود. || ماده شتری که گاهی پستانش پرشیر و گاهی خالی از شیر است و این حال وقتی باشد که نتاج آن نزدیک گردد. (از اقرب الموارد). || دوایی است که چو...
-
نشفة
لغتنامه دهخدا
نشفة. [ ن َ ف َ ] (ع اِ) لته پاره ای که بدان آب باران گرفته در آوند افشارند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پارچه ای که بدان آب باران را گرفته در آوندی فشار دهند. (ناظم الاطباء). کهنه پاره ای که در تنشیف آب استعمال شود. (از المنجد). نَش...