کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنساس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنساس
لغتنامه دهخدا
تنساس . [ ت َ ] (ع مص ) لازم گرفتن روایی هر امر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || شتاب رفتن . (منتهی الارب ). رفتن و شتاب رفتن .(ناظم الاطباء). || فرودآمدن در آب خاصه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
نس
لغتنامه دهخدا
نس . [ ن َس س ] (ع مص ) پراکنده گردیدن موی سر. (از منتهی الارب )(از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بانگ برزدن و راندن شتران را. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). راندن و زجر کردن ناقه را. (از المنجد). راندن و با عصا زجر کردن شتر را. (از ناظم الاطباء). راند...
-
نسوس
لغتنامه دهخدا
نسوس . [ ن ُ ] (ع مص ) خشک شدن نان یا گوشت . (منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). سخت بریان شدن نان . (زوزنی ). نسیس . (المنجد) (اقرب الموارد). || تخبّر. (المنجد) (اقرب الموارد). || لازم گرفتن روائی هر امر را. (از منتهی الارب ) (از اقرب المو...