کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمزع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمزع
لغتنامه دهخدا
تمزع . [ ت َ م َزْ زُ ] (ع مص ) پاره پاره شدن . (زوزنی ). پاره پاره شدن از خشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بخش بخش کردن چیزی میان خود: تمزعوه ُ بینهم ؛ یعنی ، بخش بخش کردند آن را میان خود.(منتهی الارب ) (ناظم الاط...
-
واژههای همآوا
-
تمظع
لغتنامه دهخدا
تمظع. [ ت َ م َظْ ظُ ] (ع مص ) لیسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : تمظع ما عندنا؛ ای تلحسه ُ کله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || در پی سایه ، از جایی بجایی رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ن...
-
جستوجو در متن
-
پاره پاره
لغتنامه دهخدا
پاره پاره . [ رَ / رِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) به قطعات بسیار جدا و مقسّم شده . بسیار جای از هم دریده . پاره پار. پارپار. ریش ریش . تکّه تکّه . ممزوق . ممزّق . پارچه پارچه . شاخ شاخ . لت لت . لخت لخت . جذاذ. قطعه قطعه . از همه جا دریده : کون چودفنوک پاره ...