کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلهب
/talahhob/
معنی
افروخته شدن و زبانه کشیدن آتش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلهب
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ هُّ) [ ع . ] (مص ل .) زبانه کشیدن آتش .
-
تلهب
لغتنامه دهخدا
تلهب . [ ت َ ل َهَْ هَُ ] (ع مص ) افروخته شدن و روشن گردیدن آتش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شعله زن شدن آتش و زبانه کشیدن آتش . (غیاث اللغات ).
-
تلهب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] talahhob افروخته شدن و زبانه کشیدن آتش.
-
جستوجو در متن
-
تلهیب
لغتنامه دهخدا
تلهیب . [ ت َ ] (ع مص )نیک برافروختن آتش را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تلهب شود.
-
متلهب
لغتنامه دهخدا
متلهب . [ م ُ ت َ ل َهَْ هَِ ] (ع ص ) آتش فروزان و روشن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). افروخته و شعله زننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تلهب شود.
-
افروخته شدن
لغتنامه دهخدا
افروخته شدن . [ اَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روشن شدن . شعله ور گردیدن . شاد شدن . گلگون گردیدن . وقدة. توهج . وقد. توقد. وقود. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). سخت بخشم شدن . اضطرام . تضرم .(یادداشت دهخدا). رجوع به افروختن و افروخته شود.- ...
-
طخفة
لغتنامه دهخدا
طخفة. [ طَ ف َ ] (اِخ ) کوهی است سرخ دراز و در برابر آن چاههاست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آبخوری است در حمای ضریة. (منتهی الارب ). || نام جائی است . از آن است : یوم طخفة مر بنی یربوع را با قابوس بن منذر ابن ماءالسماء. (منتهی الارب ). یاقوت در م...
-
اسعد
لغتنامه دهخدا
اسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن الخطیر، ابی سعید مهذب بن مینا، ابن زکریابن ابی قدامةبن ابی ملیح مماتی المصری النصرانی الکاتب الشاعر. مکنی به ابی المکارم و معروف به قاضی اسعد. او در دیار مصریة ناظر دواوین بود و صاحب فضائلی است و مصنفات عدیده دارد، از جمله...